در بهمن ماه سال 1388 نیز دو جشنواره هنر محیطی در جزیره هرمز برگزار شد. مرکز هنر پردیس بیست و پنجمین جشنواره هنر محیطی و جشنواره دیگر را گروه هنر نو هرمز برگزار کرد. البته دومین فرش خاکی هرمز نیز در آبان ماه با عنوان جشن خاک برگزار شده بود. جشنواره بهمن ماه هنرمندان بندرعباس با مشکلاتی روبرو شد و نیمه کاره به پایان رسید. در آن سال آقای حامد کریمی پور با هنرمندان بندرعباس در ارتباط بود و در رویداد هنر نو هرمز نیز شرکت داشت. از پائیز سال 1388 خانم ها جاهد، آقای خوبیار سالاری که در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان کار می کردند، من را به آقای حامد کریمی پور معرفی کرده بودند و بواسطه خانم مکی نیا به جزیره هرمز آمدند و دوست داشتند در مورد کنیز و همکاری مشترک ما یک فیلم مستند را شروع کنند. در تمام سال 1388 در خانه کنیز کار می کردم. این بار حامد کریمی پور فرایند کارهای مشترک ما را تصویربرداری می کرد. کلی نقاشی دیواری کشیده شد. روند کار مستند شد و در نهایت پس از چندین سال مستندی بنام کنیز ساخته شد.
اگرچه خانه ای که خریده بودم هنوز آماده نشده بود. اما بخش از هنرمندان در خانه من ساکن شدند. در طول جشنواره قسمت هایی از آن کار شد که در گزارشی جداگانه فرایند کارهای هنری آنجا معرفی می شود.
برای برگزاری این جشنواره هنر محیطی سال 1388 بخشداری و شورای شهر هرمز بخشی از اسکان هنرمندان را فراهم کردند. آقایان در ساختمان مرزنشنیان ساکن شده بودند. مسئولین آموزش و پرورش و دانش آموزان هرمز برای اجرای یک کار جمعی با گروه هنر جدید (پنج باز) همکاری کردند. و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سالن اجتماعات را برای برگزاری همایش در اختیار هنرمندان قرار دادند. بدون همکاری آنها برگزاری این رویداد با توجه به تعداد شرکت کنندگان ممکن نبود.
اثر گروه هنر جدید با عنوان معراج نامه و با همراهی دانش آموزان جزیره هرمز اجرا شد یکی از آثار قابل توجه جشنواره بود. مدتی پس از اجرا به نوعی کار توسط یکی از اعضای گرئه هنر نو هرمز تقلید شد. و هنرمندان در آن زمان واکنش نشان دادند. کار انجام شده در بندر فرا تر از اقتباس بود.
در آن زمان این یادداشت را نوشته بودم که هنوز در آرشیو سایت قدیم وجود دارد.
“من از جمله افرادی هستم که پذیرفته ام یک اثر می تواند در زمان و مکان های مختلف در آینه ذهن مخاطبان مختلف متفاوت تفسیر شود و معنای گوناگونی را در بر بگیرد.
من شخصا از توسعه معانی چند گانه استقبال می کنم. اول بار یک دوست هلندی به من یادآور شد که ماهی های من خلاف جهت آب شنا می کنند و گفت فیلسوف آلمانی میگوید “ماهیی که در جهت آب شنا می کند مرده است”.
تعدد معانی اگر استحاله و استعلا یابند چیزی از هنر کم نمی کند بلکه ظرفیت آن را بالا می برد.
با در نظر داشتن این رویکرد خوانشی متفاوت را دنبال می نمایم.
بسیاری از هنرمندان که در قلمرو “زن آزاد خواهی” کار میکنند سیاهی فرهنگ ما را به نمایش می گذارند.
پوشش سیاه و تیره در فرهنگ تا آنجایی که یک انتخاب باشد ارزشمند است. تحمیل سیاهی و رنگ زدائی نیز ضد ارزش است.
نتیجه سیاهی و اغراق در سیاه نمائی در غالب آثار هنری نتیجه اش این بوده است که در ذهن غربی این باور ایجاد شود که در ایران فقط یک راه حل تحمیلی و یا انتخابی وجود دارد.
نکته ای که در این اثر ارزشمند است این است که رنگهای سحر آمیز این دختران انتخاب خودشان بوده است. نه کسی توانسته است از آنها سلب کند و نه کسی بر آنها تحمیل کرده است.
شاید چنین آثاری تنها نمی گویند چه نمی خواهیم. به ما و دیگران نشان می دهند که چه می خواهیم.
ما چیزی را می خواهیم که داشته ایم.
این اثر به ما نمی گوید از چه چیزی شکوه داریم. بلکه به ما نشان می دهد چه هستیم و غبار و رنگار جهل را از دیدگان مخاطبان علاقمند به مسائل زنان می زداید و آنها زیبائی های ایران را می بینند.
اینجا حریمی است که کالبد جسمی در ساحت روحانی نور و رنگ فرشتگانی را به ما نشان می دهد که واسط بین آسمان و زمین هستند.
آنها همانند فرشتگان در عین حال که از دیده پنهان هستند وجود دارند.”
اولین بار در ادبیات ایرانی و بواسطه نقاشی سلطان محمد دیده بودم که شیرین نامی در پس پرده ای افسون گری و طنازی می کند.
نکته ای که جالب است سن دخترانی که در اجرای این اثر مشارکت کردند تقریبا نزدیک به 14 ساله می تواند باشد.
در فرهنگ مردم جزیره ماه شب چهارده معنی دار است. فقط یک بار در سال دختران و زنان دسته جمعی حلقه ها و انگشتر هایشان را به داخل کاسه آبی می اندازند.
در چنین شبی پس از خواندن شعر، کودکی انگشتر را از آب بیرون می آورد و آن شعر بخت و اقبال صاحب انگشتر خواهد بود.
حافظ می گوید
چارده ساله بتی چابک و شیرین دارم که به جان حلقه به گوش است مه چهارده اش
جامی نیز می گوید
چارده ساله بتی بر لب بام چون مه چارده در حسن تمام
در کنار آثار شخصی من این اثر مشترک گروه هنر جدید (پنج باز) شهرناز زرکش، تارا گودرزی، عاطفه خاص، محمود مکتبی، و کارهای شخصی آنها در تقویم و کتاب ها به زبان های مختلف چاپ شدند. این روند به معرفی جزیره هرمز کمک کرد.
همزمان با همایش بیست و پنجمین جشنواره هنر محیطی نمایشی به کارگردانی عبدالرسول دریاپیما برای هنرمندان میهمان اجرا شد.
در آن زمان هنوز تندرو وجود نداشت و یکی از فرزندان محمد شوهر کنیز هنرمندان را به بندر بازگرداند.
همانطور که در بالا اشاره شد، جشنواره هنر محیطی مرکز هنر پردیس تنها رویداد سال 1388 نبود. در آبان ماه سال 1388 دومین فرش خاکی با عنوان جشن خاک هرمز برگزار شد. همانند رویدادهای سال 1387 در سال 1388 نیز در فراخوان هنرمندان بندر اعلام شده بود که در شرکت کنندگان در محیط طبیعی و کمپ ساکن شوند، چادر ، کیسه خواب با خودشان بیاورند.
رویدادهای هنری همسو با طبیعت و جامعه محلی و یا زیست هنری در کمپ
مهندس زرنگاری رئیس شورای شهر هرمز در خبرگزاری ها اعلام کرده بود که دومین فرش خاکی با عنوان جشن خاک رنگی هرمز، که به مناسبت گرامی داشت عید قربان در ساحل سنگ مرغان در بندرعباس رونمایی شد. طراحی این فرش با خاک های رنگی جزیره هرمز با حضور هنرمندانی از استانهای اصفهان، سیستان وبلوچستان، کرمان، شیراز، بوشهر و هرمزگان انجام شده است.
جشنواره هنر محیطی برگزار شده هنرمندان بندر عباس نیز در بهمن ماه سال 1388 برگزار شد. تا آنجا که شواهد نشان می داد بسیاری از افرادی که در این جشنواره شرکت کردند در زمینه موسیقی فعال بودند. تاثیرات این جشنواره هنوز در هرمز دیده می شود. نسل مهاجرینی که حالا در شهر هرمز ساکن هستند از بهمن ماه سال 1388 و بواسطه هنر محیطی برگزار شده هنر نو هرمز با جزیره هرمز آشنا شدند. در سال های اول بسیاری از بومی ها نگران حضور آنها بودند. خانم خنجی زاده یکی از اعضای شورای شهر که شرکت کنندگان این جشنواره را دیده بود نگران بود. دلیل نگرانی آنها در آن زمان این بود که ظاهر آنها با عرف آن زمان هرمز همخوانی نداشت. به دلیل همین نگرانی شنیدم که برگزار کنندگان تحت فشار بودند و به همین دلیل خوب مدیریت نشد. یکی از هنرمندان خارجی به جمع ما پیوست. نگرانی های آن زمان برای من قابل درک است. اما من هیچوقت افراد بواسطه ظاهرشان قضاوت نمی کنم. بسیاری از افرادی کوله گردی می کنند را از این جهت دوست دارم که ظاهر و باطن آنها به هم نزدیک است.
در گروه هنر نو هرمز یک فضای چند مدیریتی وجود داشت. معمولا یکی از اعضای گروه هنر نو هرمز هماهنگی ها را انجام می داد. اگر اتفاق خوب بود همه آن را از آن خود می دانستند. اگر نتیجه ناخوشایند بود گفته می شد کار ما نبوده و فرد دیگری کارش خودسرانه بوده است. بعد ها مفهوم در کمپ زندگی کردن عوض شد.
شرکت کنندگان آن دوره و نسل بعدی بر موسیقی استان هرمزگان تاثیر گذاشتند و موجب پیشرفت موسیقی در جزیره هرمز شدند. به نظر من تاثیر آنها در صنایع دستی هرمز دیده می شود. در آبان سال 1400 در نوشته ای به این موضوع اشاره کردم که جامعه هرمز حالا یک فضای چند فرهنگی را تجربه می کند. همانطور که قبلا نوشتم قصدم من آسیب شناسی نبوده است و تا به حال نخواستم با نگاه انتقادی به حضور آنها بپردازم. حالا چه خوب چه بعد جامعه هرمز زیست آنها را پذیرفته است و علی رغم چالش های بسیار در تعامل هستند.
فضای چند فرهنگی جزیره هرمز 1400 از نگاه احمد نادعلیان
برگزار کنندگان این رویداد از آن فاصله گرفتند و فقط یکی از آنها که بعد ها کافه گِلک را راه اندازی کرده بود در محیط باقی مانده بود. یکی از شرکت کنندگان با حامد کریمی پور به خانه من آمدند.
مدتی پس از رویداد آثاری با خاک رنگی دیدم. نشانه های نمادین خاور دوری نگاه متفاوتی را نشان می داد.
همانند رویداد های فرش خاکی همیشه خاک های رنگی اضافه در محیط رها شده بودند.
هنر مندانی که در کمپ زندگی می کردند این بار زباله ها را جمع آوری کرده بودند و سوزانده بودند. اما همیشه این سوال در جزیره وجود داشته و دارد که چگونه می توان این پسماند ها را از جزیره خارج کرد؟
ادامه دارد
Views: 50