هنر کنشگر به آثاری ارجاع داده می شود که هنرمند با بیان خلاقانه است نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی انتقاد و اعتراض خود را ییان می کند. هدف آن الهام بخشیدن به تغییرات اجتماعی یا سیاسی است. این آثار منجر به آگاهی درباره مسائلی می شود که هنمند در نظز دارد دیده شوند. به شکل سنتی به صورت نقاشیهای دیواری و هنر خیابانی در فضاهای عمومی اجرا می شدند. اما امروزه بیشتر به صورت هنر بدن و اجرا مسائل مهمی مانند تخریب محیط زیست، تبعیض نژادی، مسائل جنسیتی و نادیده گرفته شدن حقوق زنان و آسب پذیر بودن آنها را مطرح میکند. این آثار کمتر در گالری نخبگان ارائه می شوند. هنرمندان فعال آثارشان در مکانهای عمومی، مراکز اجتماعی اجرا شوند و با مستند سازی در محیط های مجازی به نمایش در می آیند. اثربخشی این هنر نه تنها در تغییر ذهن افراد دیده می شود، بلکه هویت جمعی را تقویت می نماید.
در اینجا پس از معرفی چند هنرمند پیشرو و تاثیر گذار که در آثارشان به خشونت و نابرابی جنسیتی علیه زنان پرداخته اند را معرفی و کار های نادعلیان را با آنها مقایسه می کنیم.
سوزان لِیسی (Suzanne Lacy)
سوزان لِیسی از دهه ۱۹۷۰ بر روی موضوعاتی چون تجاوز جنسی، خشونت خانگی و نابرابری جنسیتی تمرکز داشته است. او یکی از پیشگامان هنر کنشگرانه (activist art) است. از دید او، هنر کنشگرانه تبلیغات یا پروپاگاندا نیست، بلکه شکلی از مداخله فرهنگی است. او تأکید دارد که هنر میتواند مستقیماً به مسائل عدالت اجتماعی (مثل خشونت علیه زنان، نژادپرستی، یا بحرانهای شهری) بپردازد و در عین حال بُعد زیباییشناسانه خود را نیز حفظ کند. لیسی این نوع هنر را با این استدلال دفاع میکند که چنین آثاری افق های تازهای برای گفتگو ایجاد میکند.
سوزان لِیسی در اثر سه هفته در ماه مه (۱۹۷۷)
«سه هفته در ماه مه» در طول یک اجرای سه هفتهای در ماه مه ۱۹۷۷، میزان تجاوزهای گزارششده در لسآنجلس را افشا کرد. این اولین اجرا از مجموعهای از اجراهای گسترده توسط لیسی در مورد خشونت علیه زنان بود و به عنوان یک اثر شاخص در نظر گرفته میشود که بعدا مشارکت دیگر هنرمندان را به همراه داشت.
ایده اولیه برای این اجرا این بود که گزارشهای روزانه پلیس که بر دیوار یک گالری نقش میبست، و به صورت فرآیند محور بود. دلیل آنها که چرا باید در یک گالری هنری از تجاوز صحبت کرد این وقتی که ممکن است در راه بازگشت از آن فضا به خانه مورد تجاوز قرار بگیرند.!!!
یک نقشه بزرگ از لسآنجلس در مرکز خرید عمومی زیر ساختمان شهرداری نصب شد. لیسی هر روز برای دریافت گزارشهای محرمانه تجاوز جنسی روز قبل به دفتر مرکزی اداره پلیس لسآنجلس میرفت و مکان آنها را روی نقشه مهر میکرد. هر گزارش واقعی با مهر کمرنگتری نشانه گزاری می شد. نقشه دوم که در کنار نقشه اول نصب شده بود و مکانهای مقاومت – سازمانها و فعالیتهای خودیاری برای زنان آسیبدیده – را نشان میداد، برنامهای از سه هفته فعالیتهای پیشگیری از خشونت را آشکار کرد.
بسیاری از کارهای لِیسی (مثل پروژههای مربوط به خشونت علیه زنان، یا «Three Weeks in May» در لسآنجلس) با حمایت ترکیبی از:
شورای هنر ایالتی و نهادهای شهری، مؤسسات فمینیستی و سازمانهای غیرانتفاعی، بنیادهای خصوصی مثل Rockefeller Foundation, Surdna Foundation, و گاهی بنیادهای محلی.
و گالریها و موزهها (به عنوان میزبان و پشتیبان تدارکاتی).
بنابراین، او همیشه چند لایه حامی داشت: هم حمایت نهادی (مثل موزه یا مرکز هنری)، هم حمایت مالی رسمی (NEA، بنیادها)، و هم حمایت اجتماعی (سازمانها و گروههای زنان محلی).
لزلی لابوویتز-استاروس (Leslie Labowitz-Starus)
لزلی لابوویتز-استاروس (Leslie Labowitz-Starus) یک هنرمند دیگر فمینیست آمریکایی است که پروژههای اجتماعی: آثار او اغلب شامل اجراهای جمعی، مشارکت جامعه و استفاده از رسانهها برای رساندن پیامهای فمینیستی بود. از دهه ۱۹۷۰ تاکنون فعالیت داشته است و بیشتر به خاطر هنر اعتراضی، اجراهای اجتماعی و همکاریهایش با سوزان لیسی و دیگر هنرمندان کنشگر شناخته میشود که در جریان جنبشهای سیاسی و فمینیستی دهه ۶۰ و ۷۰ فعال بودند.
لزلی لابوویتز-استاروس به ویژه در لسآنجلس در زمینه هنر فمینیستی و اعتراضی با هنرمندان زن همکاری داشت و پروژههایی را شکل داد که بر موضوعات اجتماعی مانند خشونت علیه زنان، نقش رسانهها، و حقوق زنان تمرکز داشتند. نهادهایی که در کارهای فمینیستیِ لزلی لابوویتز-استاروس حمایت مالی یا لجستیکی کردند عبارتند از:
The Woman’s Building — مرکز فرهنگی-فمینیستی در لسآنجلس که نقشِ حامی، میزبان و سازماندهیکنندهٔ مجموعه پروژههای عمومی او (از جمله Three Weeks in May ، «In Mourning and in Rage») و Studio Watts Workshop — به عنوان یکی از حامیان/شریکان اجرا معرفی شده اند. Los Angeles Department of Public Works و مقامات محلی شهر — حمایت و پشتیبانی لجستیکی برای اجرای عمومی و نصبها (در برخی منابع حمایت رسمی شهرداری/دپارتمانهای مرتبط آمده). نهادهای امدادی و شبکههای ضدِ خشونت (مثلاً Rape Hotline Alliance / Women Against Violence) — همکاری عملی و تأمین خدمات (مثلاً کلاسهای دفاع شخصی و خطهای کمک) و مشارکت در برنامهها و پخش خبر را به عهده داشتند.
علاوه بر این بورسها و طرحهای حمایتی بزرگ (نمونه: Fulbright / Getty Foundation — Pacific Standard Time) — Fulbright برای دورهٔ مطالعاتی خودِ لزلی در آلمان (حمایت پژوهشی/تحصیلی) و در دهههای بعدی ابتکاراتی مثل Pacific Standard Time (با کمک Getty Foundation) اجرای بازخوانی/نمایش مجدد آثار و پروژهها را تسهیل کردند.
در موارد زیادی نادعلیان رنج های و مرگ زنان را مستند کرده است و به صورت هنر اجرا نسبت به قتل زنان واکنش نشان داده است. مثل قتل رومینا و یا خودکشی دختر آبی . این آثار با کارهای هنری سوزان لِیسی (Suzanne Lacy) و لزلی لابوویتز-استاروس (Leslie Labowitz-Starus) گاهی شباهت و گاهی یا تفاوت دارد.
آثار نادعلیان اغلب چند وجهی هستند. سال های زیادی است الهه های زخمی در نقش برجسته ها، مجسمه ها و نقاشی های نادعلیان حضور تمثیلی داشتند و ارجاعی به زخم اسطوره ی زنان زخم دیده هستند. از سویی آثارش ریشه در اسطوره ها دارند، با مسائل زیست محیطی مرتبط می شوند و مسائل اجتماعی در آثارش بازتاب پیدا می کنند. همیشه آنچه که در پیرامون او می گذرد بر آثارش تاثیر می گذارد.
در امتداد کارهای زیست محیطی زخم دیدن زنان در رویدادهای اجتماعی سال 1388 در آثار نادعلیان بازتاب پیدا کرد. هنر اجرای او با همکاری همسرش در پلور تداعی کننده قتل ندا آقا سلطان بود.
همین نوع روایت در کارهایی که در جزیره هرمز انجام داد دیده می شود.
آنچه که نادعلیان در خیابان های تهران دیده بود بر آثارش در جشنواره محیطی سال 1388 بازتاب داشتند.
قربانیان اسید پاشی
در اواخر مهرماه سال ٩٣ در اصفهان طی چند هفته چند دختر جوان به دلیل نداشتن حجاب مناسب از ناحیه صورت هدف حمله اسیدی قرار گرفتند. نادعلیان پس از شندیدن خبر اسیدپاشی به صورت زنان با کمک همسرش آثاری را در اعتراض به این موضوع اجرا کرد. قصد او همدردی با دختران و زنانی بودی که جسم و روح آنان آسیب دیده بود.
قربانیان اسید پاشی: اثر هنری احمد نادعلیان، 1393
رویدادهای دیگری که آسیب های جسمی و روحی دختران و زنان را نشان می داد همیشه بر آثار هنری نادعلیان تاثیر داشتند. او با رسانه های مختلف رنج زنانی را نشان می دهد که خود سوزی کردند و در آتش سوختند.
در سفر به ایلام و زمانیکه برای هنرمندان استان کارگاه تشکیل داده بود بر روز خود سوزی زنان در ایلام با مشارکت هنرمندان بومی موضوع خودسوزی را به صورت هنر اجرا و هنر ویدئو اجرا کرندد.
پس از شنیدن خبر خودسوزی یک دختر علاقمند به فوتبال در تهران نیز اثری را اجرا کرد. در آن زمان دختران اجازه نداشتند که در استادیوم های فوتبال حضور داشته باشند. به همین دلیل دختری خود سوزی کرده بود.
دختر آبی در آتش سوخت، هنر ویدئو منتشر شده در فضای مجازی، شهریور 1398
پس از قتل رومیما توسط پدرش که او را با داس به قتل رسانده بود نادعلیان اثر دیگری را اجرا کرد.
مرگ زنانه و قتل مردانه، اثر ویدئویی، خرداد 1379
دختر با گیسوی بریده، احمد نادعلیان، نقاشی روی بوم
نادعلیان با عکاسی و تهیه مستند پیامدهای ناگوری که برای زنان به وجود آمده را مستند می کند. این سنگ قبر در تکیه مولای جزیره هرمز حالا به دلیل نوسازی دیگر دیده نمی شود.
او پس از قتل آیدا در هرمز فیلم و عکس های او را در شبکه اجتماعی منعکس کرد و هنرمندان جنوب با هوش مصنوعی کارهای جدیدی ایجاد کردند و باز نشر شدند.
مقایسه کارهای سوزان لِیسی (Suzanne Lacy) ، لزلی لابوویتز-استاروس (Leslie Labowitz-Starus) و هنر کنشگری تانیا بروگر (Tania Bruguera) با کارهای احمد نادعلیان
ضمن مقایسهای بین کارهای سوزان لِیسی (Suzanne Lacy) ، لزلی لابوویتز-استاروس (Leslie Labowitz-Starus) و تانیا بروگر (Tania Bruguera)با کارهای احمد نادعلیان می توان شباهت و تفاوت هایی را دید:
شباهتهای اساسی
هدف افشاگری و آگاهسازی: سوزان لیسی و زلی لابوویتز-استاروس از طریق همکاری و سازماندهی اجتماعی قصد داشت آگاهی گستردهای درباره مسائل شخصی و سیاسی زنان مانند تجاوز و خشونت خانگی ایجاد کند .هر سه در مورد خشونت علیه زنان و شکستن سکوت اجتماعی در این زمینه متمرکز هستند. واکنشهای عمومی به قتل رومینا اشرفی و خودکشی دختران آبی نیز هدف مشابهی دارند – افشای خشونت سیستماتیک علیه زنان در همه آثار دیده می شود.
جنبه اجتماعی: لِیسی از استراتژیهای سازماندهی جامعه و مداخلات رسانهای برای برانگیختن بحث در مورد مسائل اجتماعی حساس استفاده میکند. نادعلیان نیز با سازماندهی زنان در جزیره قشم و یا زنان کوچروهای سنگسری سعی کرده است محیطی را فراهم کند تا آنها حقوق برابر داشته باشند.
شکستن سکوت: آثار لیسی و زلی لابوویتز-استاروس متمرکز بر خشونت جنسی در دهه ۱۹۷۰ کمک کرد تا سکوت اجتماعی نسبت به پذیرش تجاوز پایان یابد. نادعلیان بیشتر با هنرش با واکنش های موجود همراهی کرد. اما برای توانمند سازی زنان هرمز و سنگسری در حوزه های اجتماعی و فرهنگی زمینه سازی کرد. او سعی کرد در شکستن تابوهای اجتماعی تلاش کند و درباره خشونت خانگی و جنسیتی واکنش نشان دهد.
ماهیت مشارکتی: لیسی بر همکاری جمعی تأکید داشت. نادعلیان نیز از طریق رسانههای اجتماعی سهی می کند این حساسیت را در دیگران ایجاد کند.
هر سه هنرمند از مرز زیباییشناسی سنتی عبور کرده و هنر را به ابزار تغییر اجتماعی و فرهنگی بدل کردهاند. در آثار هر سه هنرمند اذهان جامعه مد نظر است.
هر سه بهنوعی در امتداد ایدهی Joseph Beuys مبنی بر “همه انسانها هنرمند هستند” و “مجسمهسازی اجتماعی” عمل میکنند.
تفاوتهای کلیدی:
حمایت زنان از زنان و یا حمایت یک مرد از زنان
تقریبا همه هنرمندان کنشکر مدافع حقوق زنان خود زن هستند. اما این ویژگی خود نوعی توسعه یافتگی فضای ایران را نشان می دهد که مردان از حقوق زنان حمایت می کنند. نادعلیان از معدود هنرمندانی است که سال ها حتی قبل از جنبش های اجتماعی فراگیر از زنان ایرانی در شهر ها و یا جوامع کوچک و حاشیه نشین حمایت کرده است.
رویدادهای کنشگرانه در هرمز
در کنار کارهای پلور و دیگر استان ها، فعالیت او در هرمز با توانمندسازی اجتماعی پیوند داشت و از هنر مشارکتی بهره گرفت. با تلفیق آموزش، خلق اثر و پروژههای اجتماعی توانمندسازی، زنان محلی و جوامع به حاشیهراندهشده را در نظر داشت.
اوایل کار خیلی سخت بود. مردان متعصب دوست نداشتند دختران در محیط عمومی حضور داشته باشند. به دلیل همراهی دختران با نادعلیان، چند آدم متعصب که رفتار بسیار خشنونت آمیزی داشتند، به دلیل حسادت یا نادانی آثار هنری اجرا شده توسط زنان که در پشت شیشه اجرا شده بود را شکستند. یکی از آنها به نادعلیان حمله کرد و پس از توهین به صورت او سیلی زد.
او نه تنها شاهد خشونت فیزیکی (سیلی خوردن) بود، بلکه حتی نقاشیهای زنان شکسته شد تا جلوی فعالیتهای او گرفته شود. نادعلیان به جای سکوت، کنشگرانه اعتراض کرد و برای بازنمایی این خشونت و بیعدالتی، صورت خود را با خاک هرمز سرخ کرد و نصویر شکسته چهر یک زن را در دست گرفت و از خودش یک عکس تهیه کرد. تصویر در فضای مجازی و خبرگزاری های ایران بازتاب داشت. این عمل نوعی پرفورمنس اعتراضی (protest performance) بود که خون، خشونت و مقاومت را به شکل نمادین نشان میداد. بعد ها این تصویر بر روی جلد یکی از کتابهایش منتشر شد.
نادعلیان همه دیگر آثار شکسته شده را جمع آوری کرده بود. با کنار هم چیدن نقاشی شکسته شده و روایت جدیدی که این آثار نمادی از زنان آسیب دیده است با قیمت بالاتر کارها به فروش رسیذنذ.
این روند یک فرصت بود و حالا این موضوع تبدیل به نقطه قوت شده است. حالا نادعلیان خود شیشه ها را می شکند و به عنوان «زنان زخم دید» آنها را به فروش می رساند. این رویداد بعد ها به عنوان نقطه قدرت زنان در آن جامعه شد و حالا در محیط های عمومی حضور چشمگیری دارند.
ماجرای جزیره هرمز یکی از مهمترین نمودهای هنر کنشگری احمد نادعلیان است، چون در اینجا فعالیت او از حالت صرفاً آموزشی و توانمندسازی فراتر رفت و به شکلی آشکار به اعتراض اجتماعی تبدیل شد.
دو روز بعد از سیلی خوردن احساسم را بر چهره ام نقاشی کردم
اهمیت این اقدام
این حرکت از سطح توانمندسازی اقتصادی زنان فراتر رفت و به یک اعتراض هنری-اجتماعی تبدیل شد. او بهعنوان یک هنرمند اجتماعی، با بدن خود و کنشی نمادین، همبستگیاش را با زنان هرمز نشان داد.
در مسیر کنشگری اجتماعی در قلمرو کوچروهای سنگسری نادعلیان همواره سعی کرده که در کنار توجه به پوشش زنان این قوم، در پژوهشی گام های رقص آنها را شناسایی کرده و ضمن حمایت از آنها رقص هایشان را اجرا و مستند سازی کند. شاید برای یک مخاطب بین المللی این نکته بسیار عجیب باشد که در ایران برای رقصیدن باید مبارزه کرد.
در این مسیر دختران و زنان بسیاری با شجاعت همراه من بودند و افراد متعصب به روش های گوناگونی برای من و همراهانم مشکلاتی را ایجاد کردند. آینده از آن ماست. آنها تاب آوری دیده شدن موی دختران و زنان را ندارند و با رقصیدن آنها مخالف هستند.
حمایت مادی و معنوی بخش دولتی و همکاری نیروهای پلیس و امنیتی
در امریکا نهاد های دولتی، فرهنگی و سازمان های مردم نهاد از اجراهای کنش گرانه به نفع زنان و علیه خشونت حمایت مادی می کنند و در نهایت این آثار برای موزه ها و مراکز فرهنگی خریداری می شوند.
اما احمد نادعلیان برای هنر کنشگرانه هیچ حمایت مادی نداشته است. در ساختار حکومت هیچ توجیهی ندارد. آثار با مقیاس کوچک یا بزرگ اجرا می شوند و در فضای مجازی یا کتابهای نادعلیان منتشر می شوند. در مورد توانمند سازی زنان در جزایر باید نوع فعالیت به گونه ای باشد که علاوه بر توانمند سازی در حوزه هنر و گردشگری سودآوری داشته باشد تا بتوان این عمل را پیش برد. در بازه زمانی طولانی آنها مستقل می شوند و به کار خودشان ادامه می دهند.
اسناد نشان می دهند که در امریکا نهاد های دولتی ، و پلیس به پروژه ها رسمیت می دهند و از آن حمایت معنوی می کنند. اما برای فردی فردی مثل نادعلیان در ایران، بخش های دولتی مثل وزارت ارشاد و میراث فرهنگی در بسیار از موارد نقش نطارتی دارند و به دلیل عدم توانایی در حوزه های فرهنگی، زمانیکه خود را ضعیف تلقی می کنند ، به بهانه امنیتی خواندن عمل کنشگری نادعلیان برای او چالش های جدی ایجاد کرده اند.
در لایه دیگر افراد متعصب در ایران برای میدان دادن به زنان مخالف جدی هستند و حتی در مورادی خشونت فیزیکی شکل گرفته است. در مورد هرمز برای حمایت و فروش آثار زنان به او سیلی زدند و نقاشی زنان را شکستند. او کنش گرانه اعتراض کرد و صورت خود را سرخ کرد
ساختار سازمانیافته:
ساختار اجرایی: پروژههای لِیسی آثاری مانند “سه هفته در می” (۱۹۷۷) به عنوان پرفورمنسهای بزرگمقیاس با استراتژیها و فرآیندهای مشخص طراحی شده اند و گروههای مختلف شرکتکننده را گرد هم میآورند، در حالی که واکنشهای نادعلیان اغلب فردی خودجوشتر و کمتر سازمانیافتهاند و امکان ایجاد تشکل در ایران وجود ندارد.
زمینه نهادی: کارهای لِیسی معمولاً با همکاری نهادها، موزهها و سازمانهای رسمی انجام میشود، در حالی که نادعلیان اغلب خارج از چارچوب رسمی و گاهی در تضاد با قدرت حاکم عمل میکنند.
بافت فرهنگی-سیاسی: نادعلیان در شرایطی عمل میکنند که ممکن است با مخاطرات امنیتی مواجه باشند، در حالی که کارهای لِیسی در محیط نسبتاً آزاد هنری آمریکا صورت میگیرد.
استفاده از فضای عمومی: بسیاری از کارهای لِیسی مثل “Three Weeks in May” در فضاهای عمومی مثل پلههای شهرداری لسآنجلس اجرا شدند. تنها تعدادی از آثار نادعلیان در محیط عمومی اجرا شدند. نادعلیان اغلب در محیطی بدون حضور مخاطب کار را در فضایی غیر عمومی اجرا و در محیط های مجازی منتشر می نماید.
ابزارها و روشها: لِیسی از نقشهکشی، آمارگیری رسمی و همکاری با پلیس و شهرداری استفاده میکند، در حالی که نادعلیان بیشتر از با ارجاع به اسطوره ها ، نمادگرایی، استفاده از بدن خود و دیگران گاهی در محیط طبیعی کارهایش را اجرا و بیشتر در فضای مجازی به نمایش می گذارد. چون محیط رسمی ایران به او چنین اجازه ای نمی دهد.
محیط فعالیت:
لیسی در محیط نسبتاً آزاد آمریکا کار میکرد
واکنشهای ایرانی در فضای محدودتر و با ریسکهای امنیتی بیشتر شکل میگیرند
پایداری و تداوم:کارهای لیسی بهعنوان آثار هنری ماندگار باقی میمانند
واکنشهای ایرانی اغلب موقتی هستند و پس از مدتی فروکش میکنند
نتیجهگیری: هر دو پدیده در جهت افشای خشونت علیه زنان عمل میکنند، اما کارهای لیسی بیشتر جنبه هنری-اجتماعی دارند و با برنامهریزی انجام میشوند، در حالی که واکنشهای ایرانی بیشتر جنبشی عمومی و خودجوش محسوب میشوند که در بستر اجتماعی-سیاسی خاص ایران شکل گرفتهاند.
هر دو شکل هنر، قدرت بازنمایی و تأثیرگذاری اجتماعی دارند، اما در بافتها و روشهای متفاوتی عمل میکنند که منعکسکننده شرایط خاص جامعهای است که در آن قرار دارند.
از دیگر هنرمندانی که مثل سوزان لیسی از بدن خود بهعنوان رسانهای برای اعتراض استفاده میکند تانیا بروگر است است.
هنر کنشگری تانیا بروگر (Tania Bruguera) – از بین رفتن مرز بین هنر و فعال سیاسی و اجتماعی بودن
تانیا بروگرا یک هنرمند کوبایی است که هنر کنش گرایانه و مبتنی بر جامعه او در سطح بینالمللی شناخته شده است. او در زمینههای جهانی (از هاوانا تا نیویورک و لندن) فعالیت دارد. آثار او اغلب در تقاطع هنر، سیاست و عدالت اجتماعی قرار دارند و موضوعاتی چون قدرت، مهاجرت، سانسور و حقوق بشر را مد نظر دارد.
بروگرا مفهوم Arte Útil («هنر مفید») را مطرح کرد که میگوید هنر باید فراتر از ژستهای نمادین حرکت کند و بهعنوان ابزاری برای تغییر اجتماعی و سیاسی عمل نماید. او پروژههایی را ترویج میکند که در آنها هنر فقط بازنمایی کنش سیاسی نیست، بلکه خود به کنش اجتماعی و سیاسی تبدیل میشود. بخش بزرگی از آثار او بر همکاری مستقیم با جوامع، بهویژه گروههای بهحاشیهراندهشده یا آسیبپذیر سیاسی متمرکز است. او آثار مشارکتی خلق میکند که در آن مردم نقش اصلی را ایفا میکنند و مرز میان هنر و عمل اجتماعی محو میشود. پروژهای بلندمدت و یک «جنبش اجتماعی-سیاسی» با همکاری موزه کویینز و کریتیو تایم. همچون یک مرکز اجتماعی برای مهاجران عمل میکرد و خدماتی مانند کلاس زبان انگلیسی، مشاوره حقوقی و برنامههای فرهنگی ارائه میداد. این پروژه مرزهای نهادهای هنری را به چالش کشید و هنر را به فعالگرایی مستقیم در زندگی مهاجران بدل کرد. مجموعهای از اجراها دربارهی قدرت، اقتدار و آزادی بیان. برای نمونه در زمزمه تاتلین شماره ۶ (هاوانا، ۲۰۰۹)، او سکویی ساخت و از مردم دعوت کرد یک دقیقه آزادانه صحبت کنند—امری که در کوبا به دلیل سانسور ممنوع بود. این اجرا واکنشهای شدید سیاسی و دولتی برانگیخت. یک پلتفرم فرهنگی و آموزشی در کوبا که از طریق هنر به سواد مدنی، تفکر انتقادی و گفتوگوی سیاسی میپردازد. این مؤسسه بازتاب باور بروگراست که هنر باید ساختاری بلندمدت برای تغییر اجتماعی ایجاد کند، نه فقط اجراهای مقطعی. به طور خلاصه، هنر فعالگرایانه و اجتماعی تانیا بروگرا بر مشارکت، گفتوگو و نهادسازی استوار است. او هنر را به یک عمل زندهی سیاسی و اجتماعی بدل میکند و فضاهایی میآفریند که جوامع بتوانند در آنها آزادیهای نوین را تجربه کنند.
بویز معتقد بود فعالیت سیاسی هم بخشی از هنر است. او از بنیانگذاران اولیهی جنبش سبز در آلمان بود و مشارکت سیاسی را بهمثابهی «هنر اجتماعی» میدید. بویس بارها گفتوگو و بحثهای عمومی، میزگردها، کلاسهای آزاد و جلسات عمومی سازماندهی کرد تا مردم عادی هم در بحثهای اجتماعی و سیاسی شرکت کنند. او میگفت این مشارکت، نوعی آفرینش هنری جمعی است.
روش: او از هنر سیاسی و هنر اجرا (performance art) برای نقد مستقیم قدرت سیاسی، سانسور و مسائل مهاجرتی استفاده میکند. پروژههای او اغلب مخاطرهآمیز و درگیرکننده نظامهای رسمیاند.
اهداف: ایجاد آگاهی سیاسی، ایجاد فضاهای انتقادی، برانگیختن مخاطب برای کنش سیاسی و اجتماعی. آثارش بیشتر به شکل مداخله سیاسی (political intervention) و «هنر مقاومت» شناخته میشوند.
Tatlin’s Whisper #5 2008 Tania Bruguera born 1968 Purchased with funds provided by Alin Ryan von Buch 2009 http://www.tate.org.uk/art/work/T12989[/caption]
حمایتهای مالی و نهادی ار کارهای هنر کنشگرانه تانیا بروگر
اصلیترین نهادهای مالی/لجستیکی Arte Útil بودند، و سپس شبکهای از بنیادها (Prince Claus Fund، OSF)، موزهها (Tate، MoMA، YBCA) و سازمانهای اجتماعی این پروژه را تقویت کردند.
Immigrant Movement International (کویینز، نیویورک، ۲۰۱۱–۲۰۱۵)
پروژهای که با پشتیبانی Queens Museum و Creative Time شکل گرفت. این پروژه در واقع پایگاه آزمایشی Arte Útil بود. پشتیبانی شامل:
فضای کار (یک مرکز اجتماعی برای مهاجران)
تأمین منابع آموزشی و حقوقی برای جامعه مهاجران
شبکهسازی با سازمانهای مدنی و اجتماعی
Van Abbemuseum (آیندهوون، هلند)
موزهی مهمی که در سال ۲۰۱۳ پروژهی «Arte Útil Archive» را با همکاری بروگرا راهاندازی کرد. این موزه بودجه، فضا و پشتیبانی پژوهشی فراهم کرد.
Queens Museum (نیویورک)
همکاری در پروژهها و نمایشها؛ ارائه فضا و منابع برای فعالیتهای مبتنی بر جامعه.
Yerba Buena Center for the Arts (سانفرانسیسکو)
در قالب نمایشگاهها و پروژههای اجتماعی مرتبط با Arte Útil از بروگرا پشتیبانی کرد.
Tate Modern (لندن)
بهویژه در پروژههایی مانند Immigrant Movement International و بحثهای پیرامون Arte Útil به او امکان داد پروژهها را در مقیاس بینالمللی معرفی کند.
Creative Time (نیویورک)
به عنوان سازمان هنر عمومی که از پروژههای سیاسی و اجتماعی پشتیبانی میکند، در کارهای بروگرا (از جمله پروژههای مقدماتی Arte Útil) نقش حامی مالی/اجرایی داشته است.
شبکه Arte Útil
مجموعهای از هنرمندان، کیوریتورها و پژوهشگران که برای آرشیو و اجرای پروژههای «هنر مفید» با بروگرا همکاری کردند.
بنیادها و منابع پژوهشی
Prince Claus Fund (هلند)
پشتیبانی از پروژههای هنری-اجتماعی بروگرا در زمینه عدالت اجتماعی و حقوق بشر.
Open Society Foundations (OSF)
در برخی موارد (بهویژه پروژههای مرتبط با آزادی بیان و حقوق مهاجران) منابع مالی و شبکههای حمایتی ارائه دادهاند.
گالریها و موزههای بینالمللی (مثل MoMA، Guggenheim، Haus der Kulturen der Welt)
که هم با نمایش آثار و هم با دعوت پژوهشی-آموزشی نقش پشتیبان ایفا کردهاند.
مقایسه هنر کنشگری احمد نادعلیان با تانیا بروگر
وجه مشترک: هر دو هنرمند با بدن خود بهعنوان رسانه، خشونت و نابرابری را آشکار میکنند.
هنر کنشگری احمد نادعلیان و تانیا بروگر هر دو در چارچوب هنر اجتماعی، هنر مشارکتی و هنر کنشگرانه (activist art) قابل بررسی هستند، اما تفاوتهای بنیادینی در بستر، شیوه و اهداف دارند.
هدف نهایی: نادعلیان بر بهبود زندگی واقعی مردم تأکید دارد؛ بروگر بر تحریک به تغییر سیاسی و نقد ساختار قدرت.
نادعلیان در هرمز علیه ساختارهای محلی و سنتی بازدارنده اعتراض کرد.
بروگر بیشتر در برابر ساختارهای حکومتی و قدرت سیاسی جهانی ایستاده است.
بروگر بر قدرت سیاسی و سرکوب اجتماعی.
روش: نادعلیان به هنر محیطی و مشارکتی متکی است؛ بروگر بیشتر از اجرا (performance) و مداخله سیاسی بهره میبرد.
ریسک: فعالیتهای بروگر اغلب با سانسور، بازداشت و فشارهای سیاسی همراه است؛ فعالیتهای نادعلیان بیشتر در چارچوب توسعه اجتماعی و فرهنگی معنا میشود.
نادعلیان در بسیاری از گارهایس بر محیط زیست و میراث فرهنگی بومی ایران تمرکز دارد. شاید بعضی از این حمایت ها در غرب به صورت نهادینه شده توسط کنشگران انجام می شود.
هنر کنشگرانه و اعتراضی احمد نادعلیان با موضوع محیط زیست و میراث فرهنگی
بسیاری از آثار احمد نادعلیان در بستر هنر محیطی (environmental art)، اعتراض به تخریب محیط زیست، میراث فرهنگی، فعالیتهای نادعلیان در قلمرو کوچرو های سنگسری در پلور (در نزدیکی دماوند) و فعالیتهای اجتماعی در جنوب ایران در حوزه هنر کنشگرانه اجتماعی و اعتراضی قابل طبقه بندی هستند.
حفاظت از رودخانهها: در طول دو دهه، نادعلیان صدها الهه و ماهی بر صخره ها ی رودخانه نقش زد و آنها را به طبیعت هدیه کرد. متأسفانه نادانی و نبود احترام به طبیعت موجب شد محیط های طبیعی حفاظت شده مورد بهره برداری شخصی و صنعتی قرار گیرند که در نتیجه ی آن بسیاری از آثارش که در طبیعت ایران وجود داشتند، نابود شدند. او توجه عمومی را به تخریب منابع آب و آلودگی رودخانهها جلب کرد.
او در اعتراض به تخریب بستر رودخانه ها با سنگ به لودری که تخریب می کرد حمله کرد و کارهای هنری متعددی به عنوان اعتراض انجام داد.
عواقب بدی که برای آثارش ایجاد شد، به نردبانی تبدیل گردید و من معنای آثار را با ارجاع به اسطوره ها، باور ها و حتی شرایط اجتماعی، غنا بخشید.
این اقدامات نشان میدهد که نادعلیان هنر را در خدمت حفاظت از محیط زیست و میراث طبیعی قرار داده است. هنر او صرفاً زیباییشناسی نیست، بلکه ابزاری برای نقد تخریب ریست محیطی و دعوت به مسئولیتپذیری اجتماعی است.
نادعلیان می گوید “در بسیاری از فرهنگ ها این باور وجود داشت که زمین، الهه ی مادر است. آلوده ساختن و آسیب رساندن به زمین همسان بی حرمتی به آن محسوب می شد. این باور در گذشته وجود داشته که زن ناخواسته قربانی اهریمن شده و صدمه دیده و از بسیاری از وظایف خود محروم شده است. در دنیای معاصر به حقوق تضییع شده ی زنان توجه می شود. به همین دلیل است که تاریخ مورد کنکاش مجدد قرار گرفته و در بسیاری از جریان های اجتماعی قهرمانان زن تحسین می شوند.”
مجموعه “مرگ الههها“:
نادعلیان در واکنش به آسیبهایی که به میراث فرهنگی ، محیط طبیعی، رودخانهها و کوه دماوند وارد میشد، پروژهای اعتراضی با عنوان مرگ الههها شکل داد. این کار نوعی هنر اعتراضی (protest art) بود که نابودی نمادهای طبیعی منطقه را در هنرش بازتاب میداد.
مخالفت با تخریب آثار تاریخی مرتبط با قلعه دختر
نادعلیان نسبت به تخریب بنای تاریخی مرتبط با قلعه دختر حساسیت نشان داد و با زبان هنر به شکل اعتراضی و نمادین نسبت به این موضوع واکنش نشان داد.
نادعلیان پس از انجام آثار اعتراض از طرف تخریب کنندگان تهید شد. آنها به او پیام دادند که او را داخل گونی می کنند و می برند.
نادعلیان در هنر اجرا به فقر رو به افزایش در جامعه واکنش نشان می دهد. او ضمن انتشاری فیلمی از خود در اینستاگرام نوشت “سال هاست که زباله گردی می کنم. کارهای هنری جدیدی را شروع کردم. می دانم زباله گردی خوب نیست. کار تمیزی نیست و خیلی خطرناک است. زباله ها آلوده هستند. اما سن و مدرک تحصیلی زباله گردان روز به روز بالاتر می رود. فاصله من و دیگر زباله گردها کم شده است. چنین موضوعاتی در هنر اعتراضی غربی کمتر دیده می شود.
Views: 0