احمد نادعلیان کوچرو متولد و در دوران کودکی به همراه مادر و خواهرش به ییلاق پدربزرگش می رفتند و در دل طبیعت زندگی می کردند. او از دوران دانشجویی هم برای انجام طراحی و نقاشی به طبیعت و محیط زیست کوچروها می رفت و در آنجا برای خد سرپناهی می ساخت و یا چادر می زد و زندگی می کرد. علاوه بر این در ظول مدت دانشجویی بیشتر سفر می کرد. پس از رفتن به اروپا و بازگشت به ایران زندگی در طبیعت را با جدی تر شزوع کرد. با اینوجود به گوشه کنار دنیا سفر کرد. از معدود هنرمندانی است که حالا زیستن و آفرینش هنری در پیوند با طبیعت و جابهجایی فصلی او دیده می شود.
پس از دعوت شدن به کره جنوبی همزمان با نشست سران جی 20 که بحث آن نشست محیط زیست پایدار بود، آشنایی و جدیت او با مفهوم امروزی «هنر کوچرو» (Nomadic Art) بیشتر شد. این شعار آنجا به عنوان الگو برای زیست امروز مطرح شد: زندگی کردن، حرکت کردن و مخرب نبودن. زمانیکه او این رویکردها را با زیستن و هنر خودش مفایسه کرد متوجه شد که چقدر آثارش به این رویکردهای هنر کوچرو نزدیک است. به همین دلیل در دو رویداد مختلف از طرف نهادهای مختلف مثل آرکو که موزه هنر معاصر کزه است و مرکز یاتو دعوت شده بود.
هدف از این یاداشت این نسیت که از همه بخواهیم مثل کوچروها در داخل سیاه چادر زندگی کنند و یا زندگی آنها همراه با جابجایی باشد. احمد نادعلیان مفهوم و ارتباطی که میان «هنر کوچرو» (Nomadic Art) و شیوهی زیست کوچروهای سنگسر برقرار میکند، چندلایه و عمیق است. زیست کوچروانه برای نادعلیان می تواند الگویی برای انسان معاصر باشد؛ انسانی که با سیارهاش در صلح زندگی میکند و میان هنر، فرهنگ و محیط زیست پیوندی دوباره برقرار میسازد. از دید او، در جهانی که تخریب طبیعت، مصرفگرایی و بیتوجهی به چرخههای طبیعی حیات را تهدید کرده است، اقتباس از زیست کوچروها (Nomadic Life) نه یک بازگشت به گذشته، بلکه راهی برای بازاندیشی آیندهی پایدار زیست انسانی است. نادعلیان این ایده را هم در آثار هنریاش و هم در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی خود بیان کرده است. شمار افراد تحصیل کرده که محاجرت معکوس را انتخاب می کنند و زندگی خود را به طبیعت نزدیک می کنند در حال افزایش است.
زیست بسیاری از آنها می تواند به صوت دیجیتال نومد (Digital Nomad) یا «کوچنشین دیجیتال» باشد. آنها با استفاده از فناوریهای دیجیتال (مثل لپتاپ، اینترنت و ابزارهای ارتباطی آنلاین)، از راه دور کار میکنند و در عین حال در سفر هستند یا به طور مداوم محل زندگی خود را تغییر میدهند.
هنر اجتماعی و زیست محیطی احمد نادعلیان با مشارکت کوچرو های سنگسری ها
نادعلیان در سالهای بسیاری در کشورهای مختلف زندگی و کار هنری انجام داده و جابهجایی مداوم داشته است. مکان های زیست او از ایتالیا و یونان تا تونس، مراکش، سوئیس و جزیره هرمز وسعت داشته است. این جابهجاییها نه برای تفریح، بلکه برای خلق آثار هنری و اجرای پروژههای محیط زیستی و اجتماعی بودهاند. در این معنا، او مانند یک کوچنشین جهانیِ هنر عمل کرده است. نادعلیان از فناوری دیجیتال برای ارتباط و آموزش استفاده می کند. او همیشه برای معرفی پروژهها، ارتباط با مخاطبان، برگزاری کارگاههای آنلاین و مستندسازی آثارش از اینترنت و شبکههای دیجیتال استفادهمی کند. حضور فعال او در فضای مجازی، وبسایتها و شبکههای اجتماعی بخش مهمی از کارش است. همانند دیجیتال نومدها از فناوری برای ادامه کار و ارتباط با جهان استفاده میکنند. در عین حال سبک زندگی و کار نادعلیان با دیجیتال نومدها تفاوت هایی دارد. دیجیتال نومدها برای درآمدزایی شخصی و استقلال مکانی سفر میکنند، اما نادعلیان هدفی فرهنگی، اجتماعی و زیستمحیطی دارد. او سفر میکند تا پروژههایی در جوامع محلی بسازد، آموزش دهد، و فرهنگ بومی را تقویت کند. کار دیجیتال نومد بیشتر «مجازی» است (نوشتن، طراحی، برنامهنویسی، مشاوره آنلاین و…) ولی نادعلیان کار «عینی و حضوری» انجام میدهد. حکاکی روی سنگ، هنر در طبیعت، اجرای آیینهای جمعی و با مردم محلی تعامل مستقیم دارد. او هرچند بسیار سفر می کند و جابجا می شود. اما مکانهایی مثل جزیرهی هرمز یا لافت، پلور برایش پایگاههای هویتی و فرهنگی محسوب میشوند، در حالی که بیشتر دیجیتال نومدها عمداً «بیمکان» زندگی میکنند. میتوان گفت احمد نادعلیان گونهای از «نومدی فرهنگی و هنری» است که از ابزارهای دیجیتال برای گسترش پیام خود استفاده میکند.
دیدگاه های نادعلیان در خصوص کوچرو ها:
کوچروها در هماهنگی با طبیعت زندگی میکنند
نادعلیان باور دارد که سبک زندگی کوچرو، برخلاف تمدن صنعتی، در تضاد با طبیعت نیست بلکه بخشی از آن است. کوچروها با تغییر فصل، منطقه و اقلیم سازگار میشوند؛ نه زمین را تخریب میکنند، نه منابع را بیش از ظرفیت مصرف میکنند. از نظر او، در این هماهنگی طبیعی، درس بزرگی برای دنیای مدرن وجود دارد: اگر انسان دوباره رابطهی خود را با زمین، آب و باد بازسازی کند، میتواند از بحرانهای زیستمحیطی بکاهد.
ضد مصرفگرایی و سادهزیستی
نادعلیان در آثار و نوشتههایش تأکید میکند که کوچروها تنها به اندازهی نیاز خود به روش انسانی و با دست از طبیعت میگیرند. او همیشه محیط های متروکه را جان بخشی می کند و علاوه بر عناصر طبیعی از دورریختی وسیله زندگی و یا اثر هنر می سازد. این نگرش به «استفاده کم و انسانی از طبیعت و به کارگیری دوباره دور ریختنی ها» از نظر او نوعی گام بردشان به سوی زیست پایدار است. او معتقد است که اگر جوامع امروز از کوچروها بیاموزند که حرکت، انعطاف و قناعت بخشی از زیستن است، زمین هم مجال تنفس پیدا میکند.
جابهجایی بهعنوان درک چرخهی حیات
در تفکر کوچرو، همهچیز در حال چرخش، بازگشت و تغییر است؛ هیچ مکان یا زمان ثابتی مقدس نیست. نادعلیان این منطق را به هنر و زندگی خود منتقل کرده و میگوید: «کوچ یعنی پذیرفتن ناپایداری و یاد گرفتن از طبیعت.» از دید او، تخریب محیط زیست ناشی از میل انسان مدرن به بی توجهی به ارزش های طبیعت است، در حالی که کوچروها به جای سلطه بر طبیعت، با آن در گفتوگو هستند.
دانش بومی و حافظهی زیستی
نادعلیان بارها به این نکته اشاره کرده است که کوچروهای سنگسر و دیگر ایلات ایران دارای دانشی بومی دربارهی آب، خاک، گیاه و چرخهی حیات هستند که در طول قرنها انباشته شده است. او میگوید که این دانش، حاصل تجربهی مستقیم زیستن در طبیعت است و در شرایط بحران اقلیمی امروز، میتواند بهعنوان منبع الهام برای توسعهی پایدار مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، اقباس از زیست کوچروها یعنی احیای دانشی که بشر مدرن فراموش کرده است.
هنر بهعنوان بازآفرینی این جهانبینی
نادعلیان با پروژههای خود در کویر، رودخانهها و ییلاقهای سنگسر، تلاش کرده است تا نشان دهد که «هنر کوچرو» تنها نمایش نیست، بلکه عملی برای یادآوری ارزشهای فراموششدهی زیست طبیعی است. او از طریق هنر، مردم را به تجربهی مستقیم طبیعت، سکوت، و تأمل دعوت میکند. در این معنا، هنر او نه تزئینی است و نه صرفاً اعتراضی، بلکه نوعی آیین بازگشت به زمین است.
همذاتپنداری با چرخهی جابهجایی و زندگی در حرکت
نادعلیان «هنر کوچرو» را نوعی زیستن در گردش میداند. همانگونه که کوچروهای سنگسری برای حفظ تعادل طبیعت و چرای دامها از قشلاق به ییلاق میروند، هنرمند نیز باید از مکان و شکل ثابت جدا شود و در جریان طبیعت، فرهنگ و تجربه حرکت کند. او میگوید که اثر هنری، مانند زندگی کوچرو، نباید در یک مکان محدود بماند بلکه باید در مسیرهای مختلف، در تماس با زمین، باد، آب و مردم شکل گیرد. به این ترتیب، بسیاری از آثار هنری او از سکون و مالکیت فاصله میگیرد و تبدیل به تجربهای متحرک، موقتی و زنده میشود. درست مانند چادر کوچروها که خانهای است که همواره در سفر است.
احترام به طبیعت و زیست پایدار
کوچروهای سنگسر بهصورت سنتی با درک عمیق از اقلیم، مسیر آب، و چرخهی فصول زندگی میکنند و بهرهبرداریشان از طبیعت بر پایهی تعادل است. نادعلیان با الهام از این نظام زیستی، «هنر کوچرو» را نوعی هنر همزیست با طبیعت تعریف میکند. در این نوع هنر، مواد و الهامات از دل محیط بهدست میآیند: سنگ، خاک، شن، گیاه، و آب. این همان رویکردی است که در پروژههای او در رودخانهها، کویر و ییلاقهای سنگسر مشاهده میشود.
به بیان دیگر، همانطور که کوچروها هیچگاه محیط را به تصرف درنمیآورند، آثار نادعلیان نیز در بستر طبیعت حل میشوند و به آن بازمیگردند.
گذرا بودن اثر؛ ماندگاری تجربه
در فلسفهی کوچنشینی، هیچچیز برای همیشه در یک جا نمیماند. چادرها، مسیرها و حتی زندگی، بخشی از یک جریان فصلیاند. نادعلیان نیز در آثارش از مفاهیم ناپایداری، گذر، و بازگشت به طبیعت بهره میگیرد. او بسیاری از کارهایش را در بسترهایی انجام میدهد که با باد و آب از بین میروند. آنها بهعنوان نمادی از چرخهی حیات و تولد دوباره تعریف می شوند. این نگرش، هنرش را به گونهای «هنر آیینی کوچروانه» تبدیل میکند که در آن فرآیند آفرینش از خود اثر مهمتر است.
کوچ فرهنگی و تعامل میان جوامع
نادعلیان، مانند کوچروها که در مسیر حرکت خود با اقوام و فرهنگهای مختلف تعامل میکنند، نیز در سفرهای هنریاش میان کشورها و جوامع متفاوت رفتوآمد دارد. او از این تجربهها برای ایجاد پلهای فرهنگی و گفتوگو میان ملتها استفاده میکند. در واقع، هنر کوچرو او محدود به جغرافیا نیست؛ بلکه نوعی کوچ جهانی فرهنگی است که از سنگسر تا آفریقا و از جزیره هرمز تا اروپا امتداد دارد. در هر سرزمین، او با مردم محلی و طبیعت آنجا همکاری میکند. همانگونه که کوچروها با محیطهای تازه سازگار میشوند.
پیوند هنر کوچرو با هویت بومی سنگسر
نادعلیان با شناخت ژرف از تاریخ و هویت سنگسر، تلاش کرده است تا نشان دهد که فرهنگ کوچنشینی نه میراثی عقبمانده، بلکه الگویی برای آیندهی پایدار بشر است. او با برگزاری جشنوارهها، اجراهای آیینی، و پروژههای هنری در ییلاقها، این فرهنگ را به زبان معاصر و جهانی ترجمه کرده است؛ تا کوچرو بودن نه صرفاً یک سبک زندگی محلی، بلکه شکلی از فلسفهی زیست در همزیستی با زمین تلقی شود.
نتیجهگیری: کوچرو بهمثابه الگوی آینده
از دید احمد نادعلیان، در دنیای بحرانزدهی امروز، کوچرو بودن نماد عقبماندگی نیست، بلکه راهی برای نجات آینده است. او میگوید که جامعهی امروز باید بیاموزد چگونه: کمتر مصرف کند، بیشتر در طبیعت حرکت و زیست کند، و از «تغییر» نهراسد. در مجموع، نادعلیان «هنر کوچرو» را بهعنوان امتداد طبیعی زندگی کوچروها میبیند: هر دو در حرکت و تحول معنا مییابند. هر دو با طبیعت در تعادلاند، نه در تسلط. هر دو در پی ساختن جهانیاند که در آن زیبایی، بقا و معنا همزیستاند.
کوچرو های سنگسری و محیط زیست پایدار
موقعیت ییلاق ها و قشلاق های سنگسری ها
آرشه خاصترین محصول لبنی سنگسریها
Views: 0