در تمام سالهایی که دانشجو بودم و دو سال پس از آن (از سال 1363 تا 1369) در کلاسهای هنری زیادی تدریس می کردم. از سال 1363 کلاس های طراحی و تاریخ هنر پیش دانشگاهی (کنکور) دانشگاه تهران به من سژرده شد. برای تدریسم از اسنادی که در سفرهایم تهیه کرده بودم استفاده می کردم. در باشگاه دانشجویی خیابان 16 آذر نیز برای دانشجویان غیر هنر دانشگاه تهران نیز طراحی درس می دادم.
از سال 1364 علاوه بر دانشگاه تهران در شهر کتاب و مرکز آموزش هنری شاهد تدریس می کردم.
اکثر هنرجویان یا همسن من بودند و یا از من بزرگتر بودند به خاطر همین موضوع خیلی با دانشجویان شوخی می کردیم یک روز گفتم سوالهایتان را روی کاغذ بنویسید و بدهید تا جواب دهم که یکی از هنرجویان کاریکاتورم را کشیده بود و من بدون اینکه کسی متوجه شود به کاریکاتور نگاه کردم و از خودم یک سوال طرح کردم و جواب دادم که آخر کلاس آن دانشجو آمد اعتراف کرد که حالم را گرفتید من می خواستم عکس العمل شما را از دیدن کاریکاتور ببینم که نشد. یکبار هم که اولین جلسه کلاس بود و زمانیکه وارد کلاس شدم کسی نمی دانست یا گمتن نمیکرد که من با آن سنی که دارم مدرس باشم از در دیگری وارد شدم و روی سکو رفتم که دانشجویان متوجه شدند من مدرس هستم.
پس از فوت پدرم شرایط برایم بسیار سخت بود. چون سه خواهر کوچکتر از خودم و مادرم مستمریشان از بیمه بسیار کم بود. مادربزرگم برای دلگرمی با ما زندگی میکرد. در این سالها برای کسب درآمد به تدریس ادامه دادم و سفرها متوقف نشد و سعی میکردم هزینه مسافرت هایم را تامین کنم و در حد توانم به خانواده ام کمک کنم.
در حدود هفت سال تدریس در کلاسهای مختلف پیش دانشگاهی به تدریس ادامه دادم که گاهی 300 نفر در کلاس حضور داشتند. خیلی از این هرجویان در حال حاضر فارغ التحصیل شده اند و در دانشگاه های مختلف تدریس مینمایند.
در سال 66 به دلیل نبودن استاد از من خواستند که تا 2 هفته با عنوان استاد تدریس ورودیهای جدید را داشته باشم تا استاد بیاورند. اما من هنوز درسم تمام نشده بود و از ادامه تدریس صرف نظر کردم. در آن زمان دکتر حلیمی مدیر گروه بودند و هنوز تحصیلم به اتمام نرسیده بود. پس از مشورت با یکی از دانشجویانم که از قبل در کلاس کنکور من بود، تدریس را ادامه ندادم.
در سال 67 از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شدم. استاد راهنمای عملی من مرحوم حمیدی بودند و راهنمایی پایان نامه نظری من را استاد روئین پاکباز به عهده داشتند.
پس از فارغ التحصیل شدنم دوباره (در سال 1367) دوباره دعوت شدم که در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تدریس کنم. تدریس دانشجویان رشته نقاشی و عکاسی ورودی 1367 به من سپرده شد. مدت دو سال ادامه پبدا کرد.
زمان تدریس در دانشگاه نیز اغلب دانشجویان با من همسن بودند. چند نفر از آنها از من مسن تر بودند. به دلیل کم سن بودن من همیشه سعی می کردم به جای اینکه در مقابلشان باشم در کنارشان باشم . گاهی به دلیل کم تجربه بودن رابطه نزدیک موجب دردسر می شد.
در کنار سفرهای انفرادی زمانیکه در دانشکده هنرهای زیبا تدریس می کردم برای دانشجویانم سفر پیش بینی کردم.
طراحی های این دوره من تاریخ ندارند و مکان آنها قید نشده است. اما یقین دارم که همه متعلق به سال 1367 و 1368 هستند. شناسایی دقیق مکان بعضی از آنها برایم مشکل است.
Views: 4