مخالفت نماینده میراث فرهنگی برای راه اندازی فروشگاه آثار زنان در خانه جری پولاک

پیرو استقبال زنان از آموزش مستمر نقاشی و تشکیل کارگاه های خانگی متعدد در سال 1391 ضروری بود که متناسب افزایش تولید مراکز بیشتری برای بازاریابی آثارشان شناسایی و راه اندازی شود. خانه جری پولاک در محوطه اسکله واقع شده است. محیط مناسبی به نظر می رسید. پس از موافقت اولیه دادن کلید آنجا و تمیز شدن، نماینده میراث فرهنگی وقت با راه اندازی فروشگاه آثار زنان در خانه جری پولاک مخالفت کرد. پیشنهاد من این بود که آن محل را به نگارخانه ای تبدیل کنیم که آثار زنان جزیره به فروش برسد.

هفته هنر زنان جزیره هرمز در خانه هنرمندان ایران، آبان 1391

در آبان ماه 1391 هفته هنر زنان هرمز را در خانه هنرمندان برگزار کردم. برا ی دیدن این گزارش به لینک زیر در نوشته های سایت قدیم من مراجعه شود.

هفته هنر زنان جزیره هرمز در خانه هنرمندان ایران

اما ما نیاز داشتیم که در خود جزیره هرمز بازاریابی آثار زنان را توسعه دهیم.  باید در نظر داشت که در آن زمان کسب و کار زنان در محیط عمومی مرسوم نبود. فقط در مقابل قلعه پرتقالی ها چند کودک صدف بومی به فروش می رساندند که گاهی هنوز زنده بودند. نگاه جامعه به آنان تحقیر آموز بود و به نظر می رسید از طبقه محروم جامعه هستند.

خانه جری پولاک در سال 1388

 

تابلو خانه جری پولاک در سال 1388

در آن زمان در اختیار سازمان میراث فرهنگی بود و به یک محیط متروکه تبدیل شده بود. پس از پیگیری دختران و زنانی که با من کار می کردند قرار بود که آن محل را در اختیار ما قرار دهند.

 

دختران و زنان هنگام ورود به خانه جری پولاک، سال 1391

پس از پیگیری ، گرفتن کلید دختران و زنان مشارکت داشتند و آنجا را تمیز کردند.

تمیز کردن خانه جری پولاک توسط شاگردان کلاس نقاشی من در سال 1391
تمیز کردن خانه جری پولاک توسط شاگردان کلاس نقاشی من در سال 1391

اما سرانجام تلخ آن این بود که آقای خلیل زارعی که در آن زمان متصدی و یا سرنگهبان قلعه پرتقالی ها بودند و چند نفر دیگر با واگذاری آن به زنان مخالفت کردند.  آقای زارعی در آن سال ها همیشه با یک ماشین در حال مسافر کشی بود. مدتی به دلیل بی تدبیری به بندر عباس منتقل شده بود. اخیرا شنیدم نه تنها به جزیره هرمز باز گشته است بلکه رسما به عنوان نماینده میراث فرهنگی منسوب شده است. امیدوارم این موضوع صحت نداشته باشد. در جزیره هرمز شایسته سالاری معنی ندارد. یک بار دوستی برزیلی به من گفت که در کشور ما انتخاب مربی تیم ملی از رئیس جمهور مهم تر است. با شرایطی کنونی جزیره هرمز، مسئولیت نماینده و یا مدیریت گردشگری از بخشدار بودن و یا شهردار بودن مهم تر است. ناخدایی که نتواند یک قایق کوچک را مدیریت کند، چگونه می تواند کشتی گردشگری را هدایت کند. شخصی که حالا مسئول تعیین شده است، در گذشته به دلایل منافع شخصی بیشتر مانع پیشرفت گردشگری در جزیره بوده است.

چگونه و چرا فعالیت هنرمند سرای مرکز پردیس در سال 1390 هرمز محدود و تعطیل شد؟

با گذشت زمان نه تنها خانه جری پولاک مرمت شد و به افرادی واگذار شد که زیر نظر احسان رسولوف کار می کردند. اطلاعات متناقضی وجود دارد که اساسا چه نهاد و یا افرادی این بنا را مرمت کردند؟ اداره بنادر و یا افراد همکار احسان رسولف؟ با بودجه چه کسی؟ در اختیار چه افرادی قرار گرفته است؟

در اخبار اعلام شد که خانه جری پولاک پایگاه گردشگری و موزه دریایی می شود. آیا شد؟

نقش میراث فرهنگی در این روند چه بود؟ چرا در چند قدمی و جلوی خانه جری پولاک که یک بنای ثبت شده است یک کافه ساخته شده است؟

ساخت یک بنا متعلق به احسان رسولف در مقابل بنای ثبت شده میراث فرهنگی در بندر جزیره هرمز

چرا افراد پایین دست و دون پایه میراث فرهنگی قدرت داشتند که اجازه ندهند احمد نادعلیان از سال ها قبل برای اشتغال زنان از آن محل متروکه استفاده کند؟ و چرا افراد بلندپایه اداره بنادر و میراث فرهنگی میدان را در اختیار سرمایه داران قرار می دهند؟ پس از ساخت کافه رونگ برای همیشه این بنا در پشت یک کافه پنهان است.

احداث کافه رونگ در جلوی خانه جری پولاک. حالا دیگر هنگام ورود به محوطه اسکله بنا دیده نمی شود

تفاوت احسان رسولف جوان با احمد نادعلیان در این است که او از طرف افرادی که قدرت سیاسی دارند حمایت می شود و توانایی اقتصادی دارد. احمد نادعلیان هنرمند است و از رسانه استفاده می کند که از خودش دفاع کند.  تاریخ قضاوت می کند. روزی میراث فرهنگی باید به این پرسش پاسخ دهد و سندی ارائه دهد که چگونه این کافه ساخته شده است؟ نقش اداره بنادر خصوصا آقای ادیمی و یا مسئولین بالا دست بنادر در این روند چه بوده است؟

پس از کارشکنی گماشته میراث فرهنگی تصمیم گرفتم  یگ بار یک خانم شیرازی مقیم بندر عباس به من گفت که ایشان می تواند این امکان را فراهم کند که در بندر شهید باهنر در یک روز به خصوص غرفه ای داشته باشیم. یک کشتی تفریحی بزرگ قرار بود پهلو بگیرد. ویزای گردشگران در همان جا صادر و قرار بود در مسیر عبور و بازدید از بندر عباس فرصت بازار یابی فراهم شود. نوع پیشنهاد به گونه ای بود که احساس می شد لطفی به ما داشتند. برای فروش آثار زنان فاطمه سلامتی من را همراهی کرد و به کنار یکی از کشتی رفتیم. چون مکان آن هرمز نبود فاطمه قبول کرد.  قبل از ارائه آثار فردی که آنجا بود پول زیادی از من طلب کرد. آنها صنایع دستی فاخر بسیاری از شیراز آوردند. هزینه طلب شده بیش از ارزش کل آثار ما بود. پس از گفتگو با گردشگران خارجی، فروش آثار و کلی چانه زنی مبلغ سی دلار باقی ماند. آن مبلغ را به فاطمه دادم که دلگرم باشد. برای نهادینه شدن بازار فروش زنان آزمون و خطاهای زیادی داشتم.

ادامه دارد

شکستن آثار زنان و حمله به احمد نادعلیان در جزیره هرمز

Views: 12

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *