در جزیره هرمز، چند دیدگاه در مورد احمد نادعلیان وجود دارد. موافقینی که همیشه حمایت می کنند. مخالفین که همیشه مخالفت می کنند. موافقینی که تدریجا مخالف می شوند و مخالفینی که تدریجا موافق می شوند. کاملا طبیعی است. احمد نادعلیان هدف بلند مدت داشته است و دارد. مخالفین ناخواسته می توانند به او کمک کنند. او بواسطه هنر و رسانه می توان آنها را به مددکار اجتماعی تبدیل کند. این تخصص نادعلیان است.
منقدین هنری و تحصیل کرده های بین المللی و کشورم ایران و حتی بسیاری از عامه ی مردم توافق دارند که هنر و زندگی نادعلیان با رسانه گره خورده است. خانم باربارا استیف در مورد نادعلیان نوشت او با هنر زندگی می کند. دو نفر از نویسندگان معروف تاریخ هنر معاصر ادوارد لوسی اسمیت انگلیسی و رابرت سی مُرگان امریکایی هر دو توافق دارند که نادعلیان به بهترین شکل از رسانه استفاده می کند.
نتیجه عمل این هنرمند برای جامعه ای که در آن زندگی می کند، هنرمندان و خود هنرمند گاهی بسیار سودمند و گاهی نیز زیان آور بوده است.
در تمامی سال هایی که در جزیره هرمز و قشم زندگی کردم گفتگو های رد و بدل شده در فضای مجازی را جمع آوری و طبقه بندی کردم.
تحول ذهنی و فکری افراد بسیاری را بواسطه نشر مطالبشان رصد کردم و تحول فکری و اجتماعی آن ها را رصد کردم. البته پرینت اسکرین ثبت شد. در آینده این اسناد برای پژوهشگران علوم اجتماعی بسیار سودمند خواهد بود.
بسیاری من را تحسین کردند و یا به من ناسزا گفتند. آنها را هم جمع آوری کردم. مطمئن هستم که در آینده پژوهشگران بواسطه رجوع به آنها با خوشی ها و تلخی های زندگی من آشنا می شوند.
مدتی قبل در خلال نوشتن خاطراتم حسن دریاپیما را معرفی کردم. در کنار یک میز گرد مطلبی در مورد استعداد های حسن نوشتم. البته کنیز و محسن هم معرفی شدند. در مجله تجربه منتشر شد.
متن منتشر شده در مجله تجربه:
“حسن دریاپیمای هرمزی، بهلول یا هنرمند؟
احمد نادعلیان
حسن تنها بومی جزیره است که در طول پانزده سال گذشته با من همراه بوده است. سال 1385 برای اولین بار او را ملاقات کردم. به محل جشنواره هنر محیطی میآمد و با علاقه کار هنرمندان را دنبال میکرد و در اجرای آثار مشارکت داشت. با این وجود مطمئنم توانایی و ذوق حسن الزاماً اکتسابی و وابسته به حضور هنرمندان و روشنفکران در هرمز نیست؛ چراکه کنشهای متفاوت او قبل از حضور من در هرمز هم زبانزد بود. یکبار [همزمان با وقوع زلزله در بم] کل جزیره هرمز را عقبعقب راه رفته و دور زده بود. برای همین مردم او را به طعنه «حسن دنده عقب» نامیده بودند. در سال 1385 او از من خواست که چهره اش را با خاک سرخ نقاشی کنم و سه روز در میان مردم هرمز راه رفت. این اعمال در آن زمان جسورانه بود. چون هرمز در آن زمان گردشگر نداشت. هنرمندان امروز ایران به کارهای حسن می گویند پرفورمنس.
کارهایی که حسن انجام می دهد، نکته هایی که بهلول وار بیان می کند، عکس هایی که می گیرد و ویدئوهایی که در اینستاگرام منتشر می کند همه عجیب هستند. او همیشه از موقعیت ها و زوایای دید غیر متعارف ویدئو تهیه می کند، وسط آب، بالای درخت و …
من حسن دریاپیما را «ویدئو آرتیست» خودآموخته میدانم. اغلب بومیان، تصاویر و فیلمهای او را در شبکه های اجتماعی دستبهدست میکنند و به او لقب گنوغ [به زبان محلی یعنی دیوانه] دادهاند. آنها او را جدی نگرفتند؛ شاید به این دلیل که قلمرو ذهنی و نگاه او فراتر از جزیره کوچکی است که بسیاری از افراد برای خود میسازند و در آن محبوسند.
ناگفته نماند، زمانی که در یک بافت کهنه هرمز خانه خریدم و هنرمندان به آنجا آمدند، همه ما «گنوغ» محسوب می شدیم !
دریاپیما لکنت زبان دارد و همه کلمات را نمی تواند سلیس بیان کند. علاوه بر آن، ادبیاتی خاص خودش دارد که ترکیبی از فارسی، گویش هرمزی و بعضی از کلمات مبهم است! با این وجود قابل فهم است. حسن از اولین بومیهای جزیره است که با اینترنت و فضای مجازی اخت شده و معتقدم اثرش واجد مفاهیم گستردهتری ازآنچه تصور میشود، هست. جذاب ترین آنها ویدئو شکلک هایی هستند که از خودش فیلم میگیرد و دراینستاگرام منتشر می کند. مخاطبان محلی او را درک نمی کنند و برایش دردسر ایجاد کردند. در این ویدئوها، حسن بدون اینکه سخن بگوید با تغییر شکل صورت و عضلات چهره، اشکال متفاوتی را ایجاد می کند. اما زبان چهره حسن زبانی معاصر است که به نظرم شاید از شکلکها یا همان «ایموجیها» که پدیدهای رایج در دنیای مجازی است، میآیند. ضعف او در نوشتن موجب شده است که با زبان چهره به بیانی فراتر از زبان منطقه ای دسترسی پیدا نماید. این اشکال برای مخاطب جهانی آشنا هستند.”
اما آنچه که عجیب و شاید برای من جالب بود روایت متفاوت و نشر یک تصویر در یکی از شبکه های اجتماعی جزیره هرمز بود.
در جزیره هرمز به احمد نادعلیان انتقاد می شود که همه چیز را رسانه ای می کند. !!! فکر نمی کنم فقط من این کار را انجام می دهم. حالا این امر همگانی شده است. شاید افرادی که این کار را انجام می دهند توانایی و قلمرو مخاطبشان محدود باشد. بعضی از آنها برای افرادی محدود و منطقه ای و نادعلیان برای جامعه ای وسیعی منتشر می کند. اگر عادلانه نیست باید در نوشتن بازنگری کرد. هر کسی که می نویسد علیه کسی بنویسد که با او نسبت مناسبی دارد. هر کسی خواست سیلی بزند به هم جنس و هم اندازه خود سیلی بزند. نه به افراد دانشگاهی و شناخته شده. من سیاستمدار نیستم که سیلی بخورم بازنده باشم. اگر سیلی بخورم محبوب تر می شوم. تاریخ در مورد فرد سیلی زننده و جامعه ای که او در آن زندگی می کند چه قضاوتی خواهد کرد؟ به من ثابت شده است که حتی این موضوع فهمیده نمی شود. خیلی ها در جایگاه فرهنگی و اجتماعی مختلف این کار را انجام می دهند. اگر چه برای آنها در فضای ذهنی، عرفی و زیست مجازی ، طبیعی است. اما خیلی عجیب است.
من برای جامعه هنرمند و متخصص ، توانمندی یک هنرمندی که در زمینه هنر صدا به صورت خودآموخته فعالیت دارد را معرفی کردم. زمانیکه در چند هفته گذشته به جزیره هرمز رفتم متوجه شدم که این ویدئو را دیده اند و آن را به سخره گرفته اند. جامعه هنری ، حسن را تحسین کرد. اما افراد سرشناش و برجسته جزیره هرمز مطالبی را نوشتند که فارغ از دیدگاه شخصی آنها نشر آن عجیب بود. در باز نشر این ویدئو نوشته و تحلیل من نادیده گرفته شده بود. در مقابل جملات و تصاویری اضافه شده بود.
برای دیدن ویدئو و نوشته من این لینک را کلیک کنید
برای آگاهی بیشتر به بازنشر کننده مراجعه کردم و دلیل بازنشر را سئوال کردم؟ توضیح ایشان این بود که ساخت آن از من نیست؟ من فقط آن را بازنشر کردم. دلیل آن را جویا شدم؟ به من گفتند که می خواستند نظر بقیه را بدانند. به من گفتند که باید جستجو کنم مطلب از چه کسی بوده است و چه فردی آن را ساخته است. بسیار خوب متوجه شدم که دیدگاه از چه فردی است. عجیب تر شد.
گلایه ای ندارم. فقط سئوال داشتم و دارم. چرا می خواهند برای سلامتی من دعا کنند؟ هنوز نمی دانم. من و دوستی که برایش مطلب نوشتم کاملا دارای سلامت عقلی هستیم . علاوه بر سلامت عقلی بسیار با هوش هستیم.
این روزها با استفاده از تصویر نوشته های طبقه بندی شده ای که به من ناسزا گفته شده است و یا توهین شده است اثر هنری تولید می کنم. در بسیاری از نوشته ها غریبه و اجنبی خطاب شده ام.
آنچه که عجیب است مطالب در شبکه های اجتماعی هرمز توسط چه افرادی و در چه جایگاهی نوشته می شود. اگر ایرادی ندارد من راضی هستم و برای توصیف دنیایی که در آن زندگی می کنم دیدگاه ها را منتشر می کنم. اگر بازنشر و نوشتن در مورد دیگران بد است، برای همه بد است.
نوشته الحاقی آن نشان می داد بیشتر برای سرگرمی بوده است. همه می دانند که امروزه در فضای مجازی این نوع فیلم ها و تصاویر پخش می شود. فکر می کنم شاید در جامعه ای که ما فردی را نشناسیم و فرد راضی باشد ایرادی ندارد. برای هنر اجرا و نشر آن من رضایت دارم.
در مورد قضاوت آنان سئوال دارم؟ چه کسی برای شیوخ دعا کند؟ آیا آنان محتاج دعا هستند؟
آثار هنری تولید شده با استفاده از نوشته در باره خودم را تدریجا منتشر و برای نمایش و فروش ارائه می دهم. عاقل آن است که با جملات نه چندان خوش بینانه دیگران اعتبار فرهنگی و ثروت کسب کند. نویسندگان این مطالب علیه من در گذر زمان پشیمان می شوند.
عاقلان دانند
ادامه دارد
Views: 3