انتشار کارها و مصاحبه با نادعلیان در کتاب گفتگو در گوناگونی جان گی گرانده

“گفتگو در گوناگونی”

جان کی گرانده

آتار  احمد نادعلیان در کنار هنرمندان پیشگام و نامدار هنر زمین و مجسمه سازی همچون کریستو و ژان کلود از امریکا  و  آنتونی گروملی از انگلستان معرفی شدند. این مجموعه در کتابی با عنوان “گفتگو در گوناگونی”  که به اهتمام موئلف کانادایی “جان کی گرانده” تدوین شده است در آپریل 2007  در مراکز هنری اروپا و در ماه اکتبر 2007  در بازارهای کتاب امریکا و کانادا عرضه شد.

احمد نادعلیان در ارتباط با این موفقیت که آثار و افکارش در کنار هنرمندان نامدار هنر زمین و مجسمه سازی معرفی شدند گفت: ما با هم تفاوتهای بسیاری داریم. آنها پیشگسوت هستند.  سالها قبل از اینکه من متولد شوم  کریستو و ژان کلود  فعالیت حرفه ای خود را آغاز کرده اند اما من در مقایسه با آنها تازه کار هستم.   آنها برای کارشان ارقام ملیونی هزینه میکنند. برای مجموعه آثار چترهای کریستو و ژان کلود 26 ملیون دلار هزینه شده است در حالیکه کارهای من بدون هزینه شگل میگیرن. من در جغرافیای ایران در حوزه هنر محیطی ناگزیرم به هنری فکر کنم که هزینه طلب نکند.

آنتونی گروملی نیز هنرمندی بسیار معتر است. کارهای او بواسطه ابعاد بزرگ و به لحاط نوع نگاه به ابعاد معنوی انسان قابل احترام هستند. من برای کارهایش و نوع نگاهش به انسان احترام بسیاری قائل هستم.  برای من افتخاری بزرگ است که در کنار چنین بزرگانی معرف هنر معاصر ایران باشم.

 

پرسش هایی که گرانده در این کتاب معرفی مینماید:

رابطه هنر و محیط چیست؟
چگونه هنر به ما دنیای اطرافمان را ببینیم و  در باره آن فکر کنیم؟
چگونه هنر میتواند آینده سیاره ما را تضمین کند و زندگی ما را غنی کند ؟

منقدین و صاحبنظران بسیاری در باره این کتاب اظهار نظر کرده و ضمن نگارش مقدمه برای این کتاب آن را توصیه کرده اند.

در مقدمه کتاب “اف داوید پبت” ضمن اشاره با آثار نادعلیان میگوید”  همانطور که نادعلیان عمل کرده طبیعت چیزی برای تقدیس شدن است.”

مورخ تاریخ هنر سوزی گابلیک در باره این کتاب گفته است:  ” جان گرانده ما را ترغیب میکند که دوباره تامل کنیم که معنی هنرمند در زمانه بحران جهانی محیط زیست چیست”.

جان کی. گرانده

www.johnkgrande.com

“جان کی گرانده” یکی از موئلفین با سابقه  در زمینه هنر زمین و محیطی است. وی موئلف کتابهایی همچون “توازن: هنر و طبیعت”  ،  “پیوند چشمنداز و فن آوری” ، “هنرمندان و بازی با آتش”  و  “مجسمه های اجتماعی” میباشد.   کتاب دیگر “هنر طبیعت گفتگو”  است که شامل مجموعه مصاحبه ها با هنرمندان نامدار محیطی از کشورهای اروپایی، آمریکا و کانادا همچون نایل اودو، کریس دراری، داوید ناش، پاتریک دوقرتی، … را شامل میشود.

جان کی. گرانده نویسنده و منقد هنری است که مقالات متعددی در مجلات تخصصی هنر دارد.  مجلات اخصصی که او در آنها مطلب مینویسد شامل:

ArtforumVice VersaSculptureArt PapersBritish Journal of PhotographyEspace CulturePublic Art ReviewVie des ArtsArt on PaperThe Globe and MailCirca (Ireland) and Canadian Forum

 

 

در مقدمه اول کتاب  “جان کی گرانده” به صورت کلی در ارتباط با هنرمندان معرفی شده در این کتاب صحبت میکند و به طور مشخص در ارتباط با نادعلیان میگوید” مجسمه ساز ایرانی احمد نادعلیان باغ مجسمه شخصیش را  بنا نهاده است و در انتظار  پیامدهای طبیعی آن است.  آثار او اغلب نمادین اما در عین حال با طبیعت منطبق و بیانگر پیوند بین دنیای طبیعی و انسان هستند.

منقد هنر گلین هارپر که از موئلفان و نویسنده های مجله مجسمه است در وصف این کتاب نوشته است: “کتاب گفتگو در گوناگونی جان گرانده اثبات میکند که نتیجه هنر بیشتر مبتنی بر تعامل فرهنگی و ضروریات درونی هنرمند است تا اینکه از ضرورت اقتصادی بازار هنر ناشی شود. کلام هنرمندانی که در اینجا معرفی شده اند نشان میدهد که آنها در معنا، نیات ، جغرافیا  و شهرت گوناگون هستند. آنچه که آنها اشتراک دارند تعهد به هر دو دغدغه های بومی و واقعیت های جهانی در روند ایجاد هنر و قابلیتهای هنر در دنیای معاصر است.”

در کتاب اخیر “گفتگو در گوناگونی”  موضوع مصاحبه با کریستو و ژان کلود بسته بندی ها آنها در محیط و بر کار اخیرشان در پارک مرکزی تاکید شده است.  گروملی در این کتاب مجموعه آثار جدیدش را در صحرای استرالیا و شمال انگلستان معرفی مینماید.

آنتونی گروملی مجسمه ساز انگلیسی که خود نیز در این کتاب معرفی شده است در باره کتاب میگوید “یک ندایی برای بیداری دوباره خلاقیت در این زمانه انزواست.  بواسطه نشان دادن راه های زنده ای که فرهنگ را بخشی از طبیعت میداند”.

ادوارد لوسی اسمیت مورخ تاریخ هنر معاصر نیز در باره این کتاب گفته است “همانطور که عنوان آن این فرض را بیان میکند این کتاب به نوعی یادآور این نکته است که به چه میزان هنر در دهه های گذشته تغییر یافته است. هنر معاصر در مکان های بیشتری که تاکنون وجود داشته وجود دارد.  ارجاعات بیشتری به فرهنگ ها دارد. با مسائل گوناگونی درگیر است. با اینوجود هنرمندان ارتباطات را ادامه میدهند، نه تنها با ما، بلکه همچنین با یکدیگر. این “گفتگو ها به ما اجازه میدهد که به آن گوش کنیم.”

علاوه بر ارجاعاتی که در مقدمه کتاب آثار نادعلیان را وصف مینمایند ده صفحه از کتاب “گفتگو در گوناگونی”  آثار و افکار نادعلیان را با عنوان “هنر رودخانه” معرفی مینماید.  “جان کی گرانده” پیش از این گفتگو با نادعلیان را در در فصلنامه اسپس کانادا به چاپ  رسانیده بود. پیش از این به نادعلیان نوشته بود که این گفتگو را روزی به صورت کتاب چاپ خواهد کرد.  در این کتاب تصاویر جدیدی استفاده شده و “جان کی گرانده” ضمن مقدمه ای کارهای نادعلیان را معرفی و سپس با وی گفتگو کرده است.

 

 

در مقدمه معرفی کار نادعلیان جان گرانده نوشته است:

نادعلیان: هنر رودخانه

نادعلیان هنرمند ایرانی است که کارهای طول زندگیش در رابطه با تکریم موجودات زنده و محیط طبیعی است. برای دسترسی به این امر در کنار زندگی در طبیعت او مجسمه هایش را در محیط صلح آمیزی در طبیعت اطراف قرار میدهد.

آب یک عنصر حیاطی است که به مجسمه های او معنی میبخشد و بسیاری از نمادهای او که بکار میگیرد و نقش میزند از اسطوره های باستانی و آئین های تمدن های پیش از اسلام برگرفته شده اند.  علاوه بر این دیگر نمادهایش مبین زبانی معاصرند که برخاسته از فن آوری های جدید هستند. هنر نادعلیان بوسیله رسانه های متنوعی همچون حجاری بر روی صخره ها چیدمان های هنر محیطی، هنر اجراهای آئینی، نقاشی های تعینی که یادآور طراحی های باستانی هستند، هنر چیدمان ویدئوئی، هنر شبکه و کارهای تعاملی که نیازمند مشارکت مخاطب هستند بیان میشوند.

نادعلیان اغلب اوقاتش را در منطقه  کوهستانی دماوند در ایران میگذراند و هنر رودخانه عنوان کارهای رودخانه هراز او را میباشد که در نزدیکی کوه دماوند هستند.

نادعلیان حجاریهای مجسمه گونه اش را در طبیعت پلور که در کیلومتر 65 جاده هراز(تهران-آمل)  و حاشیه رودخانه رها کرده است. نقش ها شامل پیکره های انسان، دستها، پاها، پرنده ها، بزها، خرچنگها، مارها و ماهی ها هستند. نمادهای نجومی، خورشید و ماه که در کنار این نقش ها هستند به بیننده این نکته را یادآوری مینمایند که این نقشها فقط بازنمائی طبیعت نیستند بلکه دارای مفاهیم نمادین هستند.

نیت نادعلیان این است که مخاطب آثارش را در طبیعت جستجو کند. شاید چیزی با ارزش تر از این سنگها در طبیعت بیابد.

او در اولین نمایشگاه هنر مفهومی موزه هنرهای معاصر آثارش را به نمایش گذاشت و کارهایش را میتوان در بسیاری از کشورها از جمله ایتالیا فنلاند آلمان اسپانیا و فرانسه دید .

نادعلیان همچنین بسیاری از حجاری هایش را در گوشه و کنار جهان دفن کرده است. و نقشه ای برای آنها در سایتش فراهم ساخته است.  نقشهای ذفن شده اغلب ماهی، حیوانات و اثر رد پا یا دست انسان هستند. برای نادعلیان زمین و موزه همسان هستند. هنر نادعلیان متوجه بحران بنیادی در جهان معاصر هستند. چنانچه در آینده مخاطبی وجود داشته باشد کارهایش داستان زندگی و انسانیت را بازگو خواهد کرد. نادعلیان کارهایش را بواسطه رسانه جدید بازگو خواهد کرد و قابلیتهای عصر دیجیتالی مثل اینترنت را به کار می گیرد. سایتهای بسیاری مثل www.riverart.net www.nadalian.com  و به معرفی کارهای او اختصاص داده شده اند.

جان گرانده: شما از کشوری آمده اید که دارای یک سنت کهن در باغ آرایی است که بر روی باغهای اروپایی تاثیر داشته است.  اینها شامل باغهای اصفهان و شیراز میباشند، اگرچه بدلیل جنگها و گذشت زمان، نمونه های زیادی باقی نمانده اند. کشور شما همچنین دارای  گلها،  گیاهان  و فواره ها، و البته همچنین رودخانه های طبیعی و  دره هاست  …  آیا جستجوی شخصی شما برای دستیابی به زبان بیانی جدید در طبیعت است و یا اینکه کشف مجدد چیزی باستانی ؟

احمد نادعلیان: تمدن کهن ایرانی و باغهای آن در آثار من بی تاثیر نبوده است. اما آنچه که بیشترین تاثیر را در شکل گیری شالوده کار من داشته از سویی عشایر بودن اجداد من و زندگی آنان در طبیعت بوده است و از سوی دیگر وجود حجاریهایی که اغلب متعلق به تمدنهای باستانی ایران است. در چنین آثاری که در دل کوهها وجود دارند طبیعت به عنوان مکانی برای ارائه اثر هنری انتخاب شده است.  قصد من دوباره سازی آن شکوه و عظمت حجاریهایی که فتوحات پادشاهان را نشان میداده نبوده است، دوست داشتم که به طبیعت خودم برگردم و بخشی از آن باشم و  زندگی من در طبیعت و همسویی با آن منجر به پیدایش زبانی شده که هم مواد اجرای اثر  و هم محتوا از آن گرفته شده است.

تفاوت کارهای من با آثار باستانی در این است که آنچه در محیط  اطراف حجاری های من هستند به آنها معنی میدهد و تبدیل به اثر هنری شده اند. بدون حرکت و صدای آب آثار معنی کمی دارند. رودخانه در اینجا یک رودخانه تبدیل به اثر هنری شده است.  مفهوم اثر وابسته به یک نظم کیهانی است.  بالا آمدن آب در بهار و پائئن رفتن آب در پائیز با نوعی آیین جان گرایی وابسته است و از منظر فلسفی در عرفان ایران باستان و شرق معنی دار است.

البته تاثیر پذیری من فقط از فرهنگ و تمدنهای گذشته خودم نبوده است.    هنرمندان زمینی و محیطی امریکا و اروپا نیز بر من تاثیر داشته اند.  اما تفاوت در اینجاست که  کارهای من نه همانند آن آثار عظیم امریکائی هستند که با ماشین آلات صنعتی شکل بگیرند و نه به میرائی آثاری مثل اندی گلدسورتی که اغلب عمرشان کوتاه باشد. تصور بخشی از آثار من است.

 

دوست دارم آثارم از سویی محجور بودن و زوال طبیعت و از سویی آرمان و آرزویی را نشان دهد که دوباره احیاء شدن آن را نوید دهد. من طبیعت را انتخاب نکردم بلکه طبیعت مرا انتخاب کرده و مجذوب خود کرده و به من می آموزد که چگونه طبیعت از کف رفته را دوباره بازنمایی کنم. شاید هم این رفتار من غریزی بوده و من به دنبال بهشت گمشده ام بوده ام. این بهشت هم خاطرات کودکی من بوده که در طبیعت سپری شده و هم یاد آور دلتنگی هائی نسبت به نوع زندگی اجدادی. تعلقات و آرزوهای من فقط در گذشته خلاصه نمیشود.  قصد من مقابله با واقعیت های حال نیست و زیبائی های آن را انکار نمیکنم. من با فن آوریهای جدید مثل فن آوری اطلاعات میانه خوبی دارم و فکر میکنم رسانه های جدید چرخه کاری مرا کامل میکند. بدون رسانه های جدید شاید این صدا شنیده نشود.  آینده در پیش روی ماست. دوست دارم که در زندگی امروز و آینده زیبائی های گذشته را نیز با خود حفظ کنم و به همرا داشته باشم.

من به آینده نیز می اندیشم. بسیاری از حجاریهایم را عمدا در طبیعت دفن کرده ام .  این تدفین به منزله رازی است که با زمین در میان گذاشته شده است.   نمابشگاهی برای نسل های بهدی خواهد بود. آنها زمانیکه کشف بشوند پیام خاص خودشان را دارند. بواسطه این آثار به ارزش خاک میتوان پی برد. خاک گهواره انسان و تمدنها بوده است.

جان گرانده: تمدن ما با یک بحران بغیر قابل تصوری روبرو شده است  و این رویه ادراک و رویکرد ما نسبت به فهم هنر را تغییر  داده است. رویکرد شما بیشر اینگونه است که به طبیعت اجازه میدهد که صدای خودش را داشته باشد، در عین حال با یک بیان شخصی  ترکیب شده است…  آیا میتوانید در این باره چیزی بگوئیید؟

احمد نادعلیان: شاید یک تمدن واحد در جهان امروز وجود نداشته باشد. بسیاری از جوامع به خوبی به فن آوری دسترسی پیدا کرده اند.  آنها عامل اصلی بحران زیست محیطی نیز هستند. در چنین جوامعی دانشمندان و هنرمندان با پیامدهای بحران زیست محیطی به خوبی آشنایی دارند .  از اینرو در جوامع پیشرفته بحث بحران محیط زیست در اغلب محافل دانشگاهی و علمی بحث میشود و قوانین سختی برای حفظ محیط زیست وجود دارد.  اما در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم تلاش براین است که به فن آوری جدید دسترسی شود ویا به صورت وارداتی این محصولات در دسترس آنهاست.  اما به موازات آن حساسیت توجه به محیط زیست دیده نمیشود.

در گذشته بر طبق سنن و باورهای بسیاری عناصر طبیعت مثل آب، خاک و … پاک نکاه داشته میشدند و آلوده ساختن آن گناه بود. امروزه  آنها در بسیاری از جوامع نه باور گذشته وجود دارند که طبیعت برای آنها قداست داشته باشد و نه دانش و معرفت کافی برای مقابله با بحران محیط زیست.

به هر حال قبول دارم، مهم نیست که امروز ما در یک دهکده کوچک زنگی میکنیم و یا دهکده جهانی . ما در یک چیز اشتراک داریم و آن بحران از کف رفتن محیط  است. ما در قرنی زندگی میکنیم با قابلیتهای و فن آوریهای جدید. این امکانات جدید مشکلات و بحران های خاص خود را ایجاد کرده است. هیچگاه در طول تاریخ چنین  آسیب های به طبیعت وارد نشده است.  مشکلات و بحرانهای زیست محیطی و آرزوی بازگشت به محیطی پاک هنری جدید را می طلبد.  هنر محیطی در این رابطه نقش مهمی خواهد داشت. هنر در حال حاضر میتوان بحرانها را نشان دهد، عوامل بحران را به نقد بکشاند و در کنار آن جهانی آرمانی را توصیف کند. آلودگی محیط نتیجه آلودگی احساسات، اندیشه و رفتار انسان است و محیط پاک متعلق به انسان پاک است. آلودگی طبیعت ناشی از ناپاکی روح انسان است.  شاید هم  این اشتباه است که ما فکر کنیم که ما میخواهیم به طبیعت و محیط زیست کمک کنیم و آن را حفظ کنیم. ما باید بفهمیم که ما نیز متعلق به طبیعت هستیم. تنها این کافی است که یاد بگیریم بیش از این آن را آلوده نسازیم. به واسطه این هوشیاری  ما بیشتر به خودمان کمک کرده ایم.

جان گرانده: آیا میتوانید چیزی در باره مجموعه هنر رودخانه که در اطراف رودخانه هراز و نزدیک کوه دماوند انجام داده اید بگوئیئد ؟

احمد نادعلیان: روستای پلور سرزمین یا ییلاق اجدادی من است. من برای تحصیل سالها در شهر زندگی کردم و حتی حدود هفت سال در ایران نبودم.  پس از اتمام تحصیلاتم به این سرزمین بازگشتم.  قصد من گریز و فرار از محیطی آلوده بود. آلودگی از هرجهت محیطی، سیاسی، اخلاقی  و …  حتی برای یک هنرمند چندان جذاب نیست که در منجلاب کارهای اداری و ترافیک شهری عمرش را تلف کند.    آنچه در ذهن داشتم بازگشت به سلامت بود یا یک بهشت بود. در این دنیای آلوده طبیعت بکر میتواند یک بهشت باشد.  اما واقعیت آن بود که آن بهشتی که من از دوران کودکی در ذهن داشتم یا از کف رفته بود و یا در حال زوال بود و هست. دیگر آن رودخانه های پر آب دیده نمیشد. در آب کمی که جاری بود پلاستیک و زباله ها دیده میشد که جایگزین ماهی ها شده بودند. دیگر کسی برای بارش باران نیایش نمیکرد.  آسمان با ما قهر کرده است. دیگ مردم قداست عناصر طبیعت مثل آب را باور ندارند. میخواستم که آن بهشت گمشده را برای خودم تصویر کنم. ماهیهایی که حجاری کردم برای من زنده اند.  اما تکنولوژی حتی به ماهی های خیالی نیز اجازه ادامه حیات نمی دهد.  این داستان ادامه دارد. من ماهی حجاری میکنم و به دلیل احداث راه ، کارخانه یا ویلا لودر ها طبیعت را تخریب و در نتیجه ماهی های من هم می میرند. حالا شاید ما گورستانی داریم که بر سنگهای قبر آن ماهی حجاری شده است.  اما من ناامید نیستم.  فکر میکنم که تا آخر باید ایستاد.

گاهی اوقات چندین کیلومتر در بستر رودخانه راه میروم و سنگهایی را که حجاری کرده ام غبار رویی و با دستهای خودم یک یک شستشو میدهم.  این عمل بیشتر تبدیل به یک آئین شده است.

جان گرانده: تصاویری که شما در کنار رودخانه ها حجاری کرده اید معرف چه چیزی هستند؟  آیا آنها در مورد موقعیت ما در جهان به همان اندازه که پرسش مطرح میکنند، پاسخ دهنده نیز هستند؟

احمد نادعلیان: تصاویر نقش زده شده ماهی، خرچنگ, پرنده، بز، مار و نقش دست و یا پای انسان هستند و گاهی چرخه حلزونی. تصاویر از سویی میتواند بازنمایی طبیعت پیرامون ما باشد.  اولین پرسش در رفتار هنرمند است که من باشم. این رفتار که چرا به طبیعت برگشته ام میتواند پاسخ نیز باشد. در عین حال احیاء آئینی کهن است که طبیعت ستودنی است و زمزمه آب شنیدنی.   پرسشی که این آثار یعنی حجاریها ایجاد میکند این است که چرا این موجودات زنده ای که در داخل آب بستر یا پیرامون رودخانه وجود داشته اند دیگر وجود حقیقی ندارند و به مصورت مجازی در حد تصویر نقش زده شده اند؟  چرای بقای آنان فسیل گونه است؟  نسل بعدی که با این نقشها مواجه خواهد شد چه استباطی از آنها خواهد داشت؟   از سویی دیگر رویایی است که دوست دارم طبیعت به همان صورتی که هست طبیعی باقی بماند. آرزو دارم که زندگی دوباره جریان یابد.  فکر میکنم کارهای من در یک لایه دیگر به صورت تمثیلی قصه ها، خاطرات ازلی و نمادهای در حال فراموش شدن را دوباره یادآوری میکنند.

جان گرانده: آیا این نمادها باستانی هستند؟ … آنها معرف چه هستند؟

احمد نادعلیان: از سوی تقریبا تمامی نمادهایی که در کارهای من استفاه شده اند باستانی هستند. آنها آفرینش , باوری و قوای مختلف طبیعت را نشان میدهند. ماهی و بز در ایران باستان نمادی از باروری بوده است. از سوی دیگر بیانگر نمادهای کهن و وابسته به صور فلکی هستند. کوشش این  است که دوباره تصویر آسمان در زمین دیده شود.  در مواردی نیز پیکره یک زن حجاری شده است، پیکره زن یاد آور الهه آب و باروری است.  به طور مشخص تر من به اساطیر ایرانی علاقه دارم در ایران باستان آناهیتا الهه آب و باروری ستایش میشد و این باور وجود داشت که او همه آبها و شیر مادران را تطهیر میدهد و پاک میکند.  در اسطوره جان گرایی نیز این اعتقاد بر این بود که زمین در زمستان میمیرد و در بهار دوباره زنده میشود. تاثیر این اسطوره بر آثار من حیات ماهی ها در بهار  وحتی خزه بستن سنگهاست. وقتی تصویر ماهی ها را در زیر آب میبینم به وجد می آیم.  و خشک شدن آنها و برای ماه هایی از سال که بیرون از آب خشک هستند مرگ آنها را یاد آوری میکند.

اما بدین معنی نیست که این نقوش معنایشان به مفاهیم گذشته خلاصه میشود و کاربرد امروزی نارند. آنها بیشتر ابدی و جاودانه هستند.  من فکر میکنم یک اثر هنری در زمانهای مختلف میتواند متفاوت تفسیر شود. برای شخص من ماهی چیزی شبیه یا مثالی از انسان است و رودخانه، دریا ویا اقیانوس جهان پیرامون ماست.  ما برای ادامه حیاط نیاز به محیطی پاک داریم.  شاید یکی دیگر از دلایلی که من از این نمادها استفاده میکنم این باشد که آگاهانه میخواهم به طبیعت برگردم. انسان وقتی با طبیعت زندگی میکرد به طور طبیعی چنین نمادهایی در هنرش دیده میشد. بسیاری از حجاریهای من پیکره زن را نشان میدهد که با نقش ماهی یا ماه ترکیب شده اند. زن در ایران باستان نمادی از الهه آب و باروری بود. ماه و ماهی نیز نماد باران و باروری بودند. حضور الهه آب در عصری که آب بشدت آلوده است رویکرده آگاهانه به نوعی روحانیت است که شاید یکی از راههایی است که میتوان قامی باشد در جهت فرار از بحران زیست محیطی موجود.

جان گرانده: ماهی ها، بز، خرچنگ، مار دست و چشم  نمادهای شناخته شده جهانی هستند. شما آنها را همانند اجزائی ترکیب میکنید که ما آنها را در زمین کشف میکنیم. آیا آنها از اسطوره های باستانی الهام گرفته شده اند؟

احمد نادعلیان: این نقشها در فرهنگهای مختلف وجود داشته ان و بسیاری از آنها دارای مفهوم تمثیلی بوده اند.  نقوش صور فلکی برای ملل مختلف آشنا و نمادهایی جهانی هستند.  الهه باروری نیز در بسیاری از تمدن ها خصوصا تمدنهای همجوار ایران قابل احترام بوده است.

اما همانطور که اشاره کردم من اصراری ندارم که مخاطبی که با آین آثار مواجه شد و یا از طریق رسانه های دیگر آثار را دید تعبیر و تلقی واحد از اثر داشته باشد. جذابیت هنر برای من این بوده که معنی آن قابل بسط است. با این وجود من فکر میکنم یک نقش ماهی بر روی سنگ رودخانه برای هر انسانی قابل فهم باشد. در روستایی که کار میکنم حتی برای دامداران و کشاورازان که تحصیلات ندارند نیز قابل فهم است.

جان گرانده:  تصاویر دست برای شما معرف چیست؟

احمد نادعلیان: دست یکی از کهن ترین نشانه هایی است که معرف حضور انسان در هنر ما قبل تاریخ و اقوام بدوی بوده است. ما با دستمان میتوانیم هماهنگ با طبیعت زیبائی بیافرینیم و یا اینکه زشتیهای بسیاری که در طبیعت رها شده اند میتواند کار دست ما باشد. احساس شخصی من این بود که این حالت دست با ترکیب چشمهای ساده شده در آن به نوعی نیایش به درگاه الهی است. البته شاید هم این مسئله بیشتر در فرهنگ مذهبی ایران مصداق پیدا میکند.

از سوی دیگ در دوره اسلامی در فرهنگ شیعی ایران دست نمادی از ایثار یکی از ائمه است که به هنگام و آوردن آب برای کودکان تشنه دستهایش را از دست داد. از اینرو در ایران این نشان در اماکنی که آب برای ثواب و خیرات ارائه میشود و یا در مراسم های مذهبی نماد دست وجود دارد. شاید توجیه آن در کارهای من این است که با فرهنگ قداست آب و نذر کردن جرئه ای از آن در رابطه است.

جان گرانده: آیا میتوانید چیزی در مورد آثارتان در جزیره مایورکای اسپانیا یگوئیید؟

احمد نادعلیان: پس از شرکت در دوسالانه و نیز و انجام کارهای محیطی در جزیرو لیدو ایتالیا و رودخانه راین در  آلمان توسط مرکز و گالری پورتال به اسپانیا دعوت شدم. در این مرکز نمایشگاه داشتم. در کنار نمایشگاه مجموعه ای از حجاری ها را بر روی صخره های این جزیره  اجرا کردم. نوع صخره ها در این جزیره متفاوت بودند. در جزیره اغلب چاله های سنگی وجود داشت. در کنار چاله ها ماهی ها را حجاری کردم. عنوان این مجموعه ماهی های تشنه هستند. در این مجموعه آب به منزله حیات، پاکی و  معرفت و دانش و ماهی برای من همواره تمثیلی از انسان است. در اسپانیا اثر محیطی دیگری اجرا کردم که به پاکی آب و شستشوی باطن اشاره داشت. مجموعه ای از رد پاهایی را نشان میداد که در طول مسیر از چاله آبی عبور میکرد. با این اثر سعی داشتم به اهمیت آب در فرهنگ ها و ادیان مختلف اشاره کنم که بواسطه آن جسم را پاک میکنند. از طرفی دیگر آب تمثیلی از پاکی درون بوده است.

جان گرانده: آیا شما باور دارید که یک بهشت زمینی وجود دارد و آیا این ممکن است؟

احمد نادعلیان: بنا به اعتقاد بسیاری از صوفیه، بهشت چیزی جز اعمال خوب ما نیست. من به این باور اعتقاد دارم. در توصیف بهشت واقعی اغلب از لذتهای دنیوی مثال زده میشود. در نتیجه بهشت بی ارتباط با این دنیا نیست. در اغلب ادیان سعی شده که بواسطه هنر بهشت تعریف شود.   در سراسر تاریخ هنر ایرانی تجلی این معنی دیده میشود. با نگاهی به کاشی، قالی، هنر تزئینات دیواری و نقاشی ایرانی میتوان تجلی آسمان بالا را در زمین دید.  بهشت برای ما هنرمندان میتواند زیبائیهای درون و روح باشد که آن را بازنمایی میکنیم.

جان گرانده:  آثار شما اغلب با دست انجام میشوند و تا حدودی زومخت و این در راستای درک مکان و حیاتی است که آن را  احاطه کرده است و در درون ما نیز وجود دارد.  من اعتقاد دارم که تجربه زیستن در طبیعت نیز تاثیری بر کار شما داشته است و بر چیزی که شما در موقعیتی قرار میدهید یا اینکه چگونه شما یک اثر را ایجاد و کامل میکنید تاثیر میگذارد … آیا حقیقت دارد؟

احمد نادعلیان: اگرچه من با ابزار صنعتی برای ایجاد حجم آشنایی دارم و میدانم بواسطه آنها میشود تغییرات زیادی در طبیعت ایجاد کرد. اما زمانیکه در طبیعت کار میکنم ترجیحا” سعی میکنم کلیت طبیعت همانطور که هست باقی بماند. کمتر در آن دخالت کلی و تغییر عمده ایجاد میکنم. این میتوان احترام به زیبائیهای طبیعت باشد.  خشن بودن حجاریها، نیز ناشی از همین امر است. در چنین وضهیتی بین قسمتهای حجاری شده و محیط پیرامون هماهنگی وجود دارد.    دوست دارم حجاریها نشانه های کوچکی باشد. انسان آنها را کشف کند و یا اینکه بداند چیزهای در طبیعت برای فهمیدن و کشف وجود دارد. اگر من مخاطبم را بیشتر در طبیعت نکه دارم احساس خوبی به من میدهد.  و اگر کسی با آثارم مواجه شد سادگی و گاهی عجیب بودن آنها او را به اندیشه وا دارد تا اینکه چیزی عظیم با شد که در طبیعت قرار گرفته است.  در پایان میتوانم بگویم فارغ از نتیجه آثارم که چه خوب باشند چه بد، فرایند شکل گیری این آثار برای من خوب زندگی کردن است. با شکوه ترین لحضه زمانی است که خیال من تصویری را که در طبیعت وجود دارد کشف میکند و یا اینگه تصویر خیال من را مجذوب خود میکند.   زمانیکه این آثار شکل میگیرد من باور دارم بهترین کار ممکن در بهترین مکان ممکن و زمان ممکن در حال  شکل گیری است.

 

 

 

 

 

 

 

Views: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *