مفهوم پیکره های زنانه در آثار احمد نادعلیان

مفهوم پیکره های زنانه در آثار احمد نادعلیان است و در بسترهای مختلف به واقعیت، اسطوره‌ ها، طبیعت و مسائل اجتماعی مرتبط هستند. گاهی همانند مادر کودک به جهان واقعیت نزدیک هستند و گاهی پیکره‌های زنانه پیوندی عمیقا نمادین، در پیوند با اسطوره های جهانی مرتبط با طبیعت و استعاره‌ای از مادر زمین، الهه باروری هستند.  در بعضی از آثار که با هنر مفهومی و هنر اجرا مرتبط و به رسانه های امروزی مثل عکس و ویدئو ارائه می شوند و گاهی عمیقا بومی و سرنوشت اجتماعی زنان در جوامع پیرامونی و متأثر از رنج زیسته و مقاومت آنان در گذشته و امروز را نشان می دهند.

این پیکره‌ها در شکل‌های ساده شده و جهانی خود، روایتی از زن به‌عنوان منبع زایش، حیات،

زنان اسطوره ای فراسوی زمان و مکان 

در بسیاری از آثار احمد نادعلیان پیکره های زنانه به گونه‌ای طراحی می‌شوند که از واقعیت روزمره فاصله بگیرند و به سطحی اسطوره‌ای و جهانی برسند. این فاصله به شکل آگاهانه از طریق حذف نشانه‌های هویتی صورت می‌گیرد. زنان او پوشش ندارند، لباس محلی یا قومی بر تن ندارند، نشانه‌ای از طبقه اجتماعی یا سرزمین خاص در آنها دیده نمی‌شود و چهره‌ها فاقد جزئیات‌اند. با این حذف، امکان نسبت دادن زن به یک مکان یا فرهنگ مشخص از بین می‌رود و او به نمادی جهان‌شمول تبدیل می‌شود.  فرم‌ها ساده‌سازی می‌شوند. خطوط منحنی، اندام‌های خلاصه شده و بدن زن به یک نقش یا شمایل نزدیک شود نه یک تصویر واقعی. این سادگی بدن را از فردیت جدا کرده و آن را به یک مفهوم کلی تبدیل می‌کند. بدن دیگر شبیه بدن واقعی نیست بلکه تبدیل به نشانه‌ای از زایش، مادر زمین یا نیروی زنانه می‌شود.  نادعلیان با دور شدن از تشابه‌نگاری اجازه می‌دهد زن تبدیل به روایتگر یک تجربه جمعی شود.

 

مفاهیم اسطوره ای آناهیتا الهه آب در سنگ ها

در حجاری‌های سنگی نادعلیان، ارجاع به آناهیتا الهه آب و باروری محور اصلی بیان زنانه است. زن به صورت جریانی پیوسته چون رود، منبع حیات و سرچشمه پاکی تصویر می‌شود. خطوط منحنی، فرم‌های نرم و قرار گرفتن پیکره‌های زنانه در کنار آب یا بر سنگ‌های رودخانه، یادآور الهه‌ای است که آب و زن را به هم پیوند می‌دهد. در این آثار، آناهیتا نه تنها نماد باروری، بلکه مظهر حفاظت، تداوم و قداست زن است.

آناهیتا ، مجسمه سنگی ، احمد نادعلیان،

بی‌زمان کردن پیکره‌ها

پیکره‌های نادعلیان حامل هیچ نشانه‌ای از زمان حال یا گذشته نیستند. نه لباس تاریخی دارند، نه آرایش معاصر، نه وضعیتی که زمان خاصی را تداعی کند. او بدن زن را در حالت‌هایی قرار می‌دهد که می‌توانند به دوران باستان تعلق داشته باشند، یا به امروز و یا حتی به آینده.
این بی‌زمانی برای تبدیل زن به معنایی اسطوره‌ای و پایدار ضروری است.

ساده‌سازی شدید فرم‌ها و دور شدن از تشابه‌نگاری

او به‌جای تشخیص‌پذیری، از خطوط منحنی، اندام‌های خلاصه، چهره‌های بی‌جزئیات و فرم‌های نمادین استفاده می‌کند. این سادگی باعث می‌شود پیکره‌ها به «نشان» نزدیک‌تر باشند تا «بدن واقعی».  این سادگی عمدی، یک گونه فاصله‌گذاری زیبایی‌شناختی است تا فرم‌ها از بازنمایی طبیعی فاصله گرفته و به مرتبه نماد ارتقا یابند.  این تبدیل از طریق دور شدن از واقعیت انجام می‌شود تا پیکره زن بتواند حامل معنایی گسترده و جهانی باشد.

 

چرا نادعلیان از واقعیت فاصله می‌گیرد؟

برای اینکه زن را از سطح یک فرد به یک کهن‌الگو تبدیل کند. در آثار او، زن یک شخص نیست بلکه: الهه مادر زمین منبع حیات روایتگر رنج جمعی نماد مقاومت زنان و بازتاب اسطوره‌های کهن است. اگر زن با پوشش و جغرافیا و چهره خاص نشان داده شود، معنا محدود می‌شود. اما با حذف هویت فردی، زن به زن جهانی تبدیل می‌شود؛ زنی که هر زن، در هر فرهنگ و در هر دوره‌ای می‌تواند با او ارتباط برقرار کند.

 

بی‌مکانی و جدایی از جغرافیا

در بسیاری از کارها، حتی اگر مواد از طبیعت محلی گرفته شده باشد، پیکره زن با آن جغرافیا یکی نمی‌شود. او چهره یا نوع پوشش زنان محلی را دوباره‌سازی نمی‌کند.   این بی‌مکانی باعث می‌شود بدن زن به نماد مادر زمین تبدیل شود، نه زن یک قوم یا منطقه.  بدن‌ها در فضای نقاشی با خاک یا روی سنگ‌ها همچون نشانه‌هایی هستند که می‌توانند در هر نقطه از جهان معنا داشته باشند.

بدن به‌عنوان علامت، نه تصویر

نادعلیان بدن زن را به چیزی میان «نقش کهن» و «شمایل» تبدیل می‌کند. در این حالت، بدن از سطح فردیت خارج و به نشانه‌ای از: زایش، تداوم نسل، مادر زمین، باروری، رنج تاریخی زنان تبدیل می‌شود. این نشانه‌ای شدن، یکی از مهم‌ترین ابزارهای او برای ایجاد فاصله از واقعیت است. سنگ رودخانه، خاک و رنگ‌های طبیعی باعث می‌شوند بدن زن بخشی از طبیعت شود و از بازنمایی عینی فاصله گرفته شود.

فاصله گرفتن از واقعیت از طریق حذف نشانه‌های هویتی

نادعلیان در کارهای اسطوره و نماد محور، پیکره‌های زنانه را بدون پوشش، لباس محلی، نقش‌مایه‌های قومی، چهره‌های مشخص یا ویژگی‌های نژادی ترسیم و حجاری می‌کند. این حذف باعث می‌شود که بیننده نتواند زن را به یک قوم، یک شهر، یک طبقه یا یک دوره تاریخی نسبت دهد.  بدن‌ها به فرم‌هایی ساده و جهانی بدل می‌شوند؛ فرم‌هایی که می‌توانند زنانه‌ای از هر فرهنگ یا سرزمین باشند.

آلودگی زیست محیطی و بی حرمتی به الهه مادر زمین
تخریب طبیعت در نگاه نادعلیان مستقیم با آسیب‌زدن به زن پیوند دارد. مادر زمین که در اسطوره‌ها مقدس است، در جهان امروز توسط انسان زخمی و آلوده می‌شود. پروژه‌های محیطی او با پاکسازی طبیعت، بازگرداندن سنگ‌های حکاکی شده به رودخانه و ایجاد نشانه‌های زنانه در دل طبیعت، نوعی بازگرداندن احترام به الهه زمین است. در این نگاه، زن و طبیعت هر دو قربانی بی‌توجهی و خشونت انسان هستند.

الهه زخمی، اثر هنری احمد نادعلیان، تخریب شده توسط ماشین ها در طبیعت

الهه زخمی، اثر هنری احمد نادعلیان، تخریب شده توسط ماشین ها در طبیعت

مفهوم مادر زمین در کارهای نقاشی با خاک

در نقاشی‌های الهه های پنهان و نقاشی با خاک زن با زمین یکی می‌شود و مفهوم مادر زمین در مرکز بیان هنری قرار می‌گیرد.  خاک‌های هرمز و بافت‌های طبیعی تبدیل به زبان بدن زن می‌شوند. بدن زن همچون تپه، کوه یا لایه زمین تصویر می‌شود تا نشان دهد که زمین خود مادری است که زایش می‌کند، زخمی می‌شود و دوباره زندگی می‌بخشد. فرم‌های ساده و چهره‌های بی‌زمان زنان در این آثار، آنها را به مادر جهانی بدل می‌کند و مرز میان طبیعت و انسان را از میان می‌برد.

 

 

 

زن زخم‌خورده تاریخ و معاصر در یک اثر

باورهای زخم دیدن شدن به دلیل عادات ماهانه و خوار شدن زنان در باورها و محرومیت اجتماعی در فرهنگ های بسیاری وجود داشته اند.  نادعلیان در بسیاری از آثار خود بدن زن را همچون بدنی زخم‌خورده نمایش می‌دهد؛ بدنی که از محدودیت‌های تاریخی، تابوهای فرهنگی درباره عادت ماهانه، نسبت دادن گناه نخستین به زن و محرومیت‌های اجتماعی آسیب دیده است. خطوط شکسته، بریدگی‌ها، خراش‌ها و لکه های شبیه خون، استعاره‌هایی از زخم‌های نمادین و واقعی زنان هستند. این زخم‌ها بازتابی از تجربه رنج مشترکی‌اند که زنان در فرهنگ‌ها و دوره‌های مختلف با آن روبه‌رو بوده‌اند.

 

در بسیاری از فرهنگ ها این باور وجود داشت که زمین، الهه ی مادر است. آلوده ساختن و آسیب رساندن به زمین همسان بی حرمتی به آن محسوب می شد. این باور در گذشته وجود داشته که زن ناخواسته قربانی اهریمن شده و صدمه دیده و از بسیاری از وظایف خود محروم شده است.

مادر زمین زخم دیده: نقاشی احمد نادعلیان با خاک ها و کانی های جزیره هرمز و درصد کمی پودر رنک

 

در دنیای معاصر به حقوق تضییع شده ی زنان توجه می شود. به همین دلیل است که تاریخ مورد کنکاش مجدد قرار گرفته و در بسیاری از جریان های اجتماعی قهرمانان زن تحسین می شوند.  گاهی مفهوم چند لایه ای اسطوره ای ، زیست محیطی و اجتماعی در یک اثر موجود هستند.

محرومیت زنان از حقوق برابر در مناطق محروم

نادعلیان تجربه کار در هرمز، قشم و میان کوچروهای سنگسری را در آثاری ثبت کرده است که محرومیت زنان از حقوق برابر را به تصویر می‌کشند. نبود آموزش، نبود فرصت‌های شغلی و محدودیت‌های فرهنگی بر چهره و بدن زن نقش می‌بندد. در مقابل، آموزش هنر، صنایع دستی و امکان کسب درآمد بخشی از فرایند توانمندسازی است که در کنار خلق آثار هنری، روایات زندگی زنان این مناطق را آشکار می‌کند. زن در این آثار هم زخم‌خورده است و هم در حال بازیافتن قدرت.

واکنش به آسیب دیدن زنان در جامعه

نادعلیان به رخدادهای خشونت‌بار علیه زنان واکنش هنری نشان داده است. مجموعه‌هایی از پیکره‌های زخم‌دار، چهره‌های بی‌فریاد، بدن‌هایی با بریدگی و نمادهای سوختگی، پاسخی به اسیدپاشی‌ها، خودسوزی زنان، مرگ دختر آبی و قتل‌های رومینا و آیدا هستند. این آثار نه بازنمایی مستقیم حادثه، بلکه روایت عمیق‌تری از رنج جمعی زنان‌اند که در سکوت و انکار اجتماعی پنهان می‌مانند. هنر در اینجا تبدیل به شهادتی بصری و مقاومتی شاعرانه می‌شود.

قربانیان اسید پاشی: اثر هنری احمد نادعلیان، 1393

قربانیان اسید پاشی: اثر هنری احمد نادعلیان، 1393

دختر آبی در آتش سوخت، هنر ویدئو منتشر شده در فضای مجازی

دختر آبی در آتش سوخت، هنر ویدئو منتشر شده در فضای مجازی، شهریور 1398

توجه به جنبش زنان و روایت کردن زخم های زنان در دوران معاصر
نادعلیان در دوره‌های مختلف به جنبش‌های اجتماعی زنان توجه کرده و پیکره‌های زنانه‌اش را به بستری برای روایت رنج‌ها، اعتراض‌ها و امیدهای زنان تبدیل کرده است. در این دوره‌ها فرم‌ها بیشتر ساده، فشرده و رنج‌دیده‌اند. زنانی که در سکوت می‌ایستند اما بدنشان حامل زخم‌های قابل رؤیت و نامرئی است. این آثار بازتابی از وضعیت زنان معاصر و در عین حال نمادی جهانی از مقاومت و استقامت زن هستند.

شمشیر تیز شده را به همسرم دادم

شمشیر تیز شده را به همسرم دادم

 

زن در نقاشی‌های جزایر

در نقاشی‌هایی که در هرمز و قشم اجرا شده‌اند زن نه به عنوان یک چهره اسطوره‌ای بلکه به عنوان موجودی با رنج تاریخی حضور دارند. آنها بیانگر رنج عمیق زنان، محدودیت ها و بار سنگین مسئولیت‌های زنان در فرهنگ‌های سنتی است.

 

نزدیکی نقش و رنج زیسته در نقاشی مشترک با زنان

نادعلیان آگاهانه به تابوی مذهبی و فرهنگی نقاشی چهره در جنوب ایران اشاره دارد. در باور بسیاری از جوامع سنتی، تصویر انسان و به‌ویژه چهره‌ی زن، حرام یا مکروه تلقی می‌شود. در این پروژه، زنان گل‌ها را کشیدند ـ آنچه مجاز بود ـ و نادعلیان چهره‌ی آنان را نقاشی کرد ـ آنچه ممنوع بود. این گفت‌وگوی میان مجاز و ممنوع، شکل تازه‌ای از بیان جمعی و هنری را ایجاد کرد.در این آثار، تضاد میان زیبایی و درد، میان تزیین و رنج، به‌گونه‌ای شاعرانه و در عین حال انتقادی به نمایش گذاشته می‌شود. نادعلیان از آنها خواسته است گل‌هایی که زنان در گلبتون دوزی و یا نقش حنی طراحی می کنند را با رونگ روی بوم نقاشی کنند. نقاشی آنها نشانه‌هایی از امید، لطافت و زندگی‌اند؛ اما چهره‌هایی که نادعلیان بر آنها افزوده، بازتاب درد، فرودستی و خاموشی زنان است.

زن در آثار مفهومی اعتراضی

نادعلیان در مواجهه با خشونت‌های عینی و معاصر علیه زنان رویکردی مستندانه و اعتراضی اتخاذ می‌کند نمونه‌هایی چون اسیدپاشی قتل رومینا و آیدا او را از فضای نمادین صرف به حوزه هنر مفهومی می‌کشاند در این آثار زن به عنوان قربانی ساختارهای خشونت‌زا معرفی نمی‌شود بلکه به عنوان نقطه انفجار وجدان جمعی دیده می‌شود فرم کار نه بازنمایی چهره بلکه ساختن موقعیتی است که مخاطب را درگیر مسئولیت اجتماعی و اخلاقی خود می‌کند.

زنان سنگسری و محو شدن مرز آیین و پرفورمنس

در کار با زنان سنگسری نادعلیان از نمادگرایی فاصله می‌گیرد و وارد کنش مستقیم می‌شود آیین‌های کوچ‌نشینی و پرفورمنس هنری در هم تنیده می‌شوند تا فضاهایی برای حضور آزادانه زنان ایجاد شود هنر تبدیل به میدان تمرین رهایی می‌شود بدن زن که در سنت مهار شده بود با حرکت رنگ نقش و حضور اجتماعی احیا می‌شود اینجا زن نه نماد است و نه موضوع بلکه فاعل تغییر است.

زن و کنش سیاسی نمادین

در جنبش اجتماعی دو دهه اخیر ایران زن در آثار نادعلیان میزبان مفهوم چند لایه هستند. زن زخم خورده اسطوره ای ، زن همانند مادر زمینی که به او بی حرمتی شده است و در لایه سوم وضعیت زن امروز است که در جست‌وجوی آزادی بوده است.

در همه موارد بالا نادعلیان کارهایی خلق کرده است که زن را به‌عنوان الهه، مادر، زمین، قربانی خشونت، موجودی زخم‌خورده و در عین حال سرچشمه مقاومت و امید است.  زن در آثار نادعلیان یک مفهوم ثابت نیست بلکه در بسترهای آیینی اسطوره‌ای زیست محیطی اجتماعی و سیاسی تغییر موقعیت می‌دهد گاهی جهانی و نمادین گاهی بومی و مرتبط با تجربه‌های واقعی زنان و گاهی کنشگر سیاسی و اجتماعی این چندصدایی بودن تصویر زن در آثار او همان چیزی است که هنر او را از بازنمایی ساده به تحلیلی پیچیده درباره رنج مقاومت و امکان رهایی تبدیل می‌کند.

Views: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *