نماد سازی خاک های جزیره هرمز با برگزاری جشنواره‌های هنر محیطی

تا پیش از سال ۱۳۸۵، خاک سرخ جزیره هرمز فقط یک معدن محسوب می شد و میزان ناچیزی از خاک سرخ به عنوان گلک برای ساخت یک چاشنی غذایی استفاده می شد. دیگر خاک های رنگی جزیره به‌عنوان یک پدیده زمین‌شناسی برای زمین شناسان جالب بود.  بومیان و یا بازدیدکنندگان محدود قلعه پرتغالی ها به قابلیت نمادین و زیبایی‌شناسانه آن توجه نداشتند. با ورود احمد نادعلیان و برگزاری جشنواره‌های هنر محیطی، خاک هرمز از وضعیت یک ماده خام طبیعی به «نمادی زنده» تبدیل شد. او با اجرای هنر در طبیعت، طراحی بر روی سنگ، درخت و بستر کوه‌های رنگی و نام‌گذاری مجسمه‌ها و «الهه‌ها» در کوه‌ها، مفاهیم بصری و معنایی جدیدی به خاک بخشید. این مقاله بر آن است تا با استفاده از رویکرد تاریخی و نظری، روند نمادین‌سازی خاک هرمز را بررسی کند و نشان دهد چگونه ساختار نمادی جدید در ذهن مردم محلی، رانندگان و راهنماهای بین‌المللی ایجاد شده است. نتایج نشان می‌دهد که نادعلیان با ورود به جزیره و برگزاری جشنواره‌ها و کارهای محیطی، خاک رنگی را به صورت گفتمانی اجتماعی و فرهنگی درآورد و تصویر جدیدی از هرمز در ذهن بازدیدکنندگان ایجاد کرد.

فاطمه بردال در حال اجرای اثر هنر محیطی با خاک رنگی - جزیره هرمز -13 دیماه 1385
فاطمه بردال در حال اجرای اثر هنر محیطی با خاک رنگی – جزیره هرمز -13 دیماه 1385

حالا این باور وجود دارد که جزیره هرمز، به علت کوه‌ها و خاک‌های رنگی خود، دارای چشم‌انداز طبیعی منحصربه‌فردی است. اما پیش از ورود احمد نادعلیان، این ویژگی زیست‌محیطی بیشتر برای استخراج یا کاربردهای صنعتی (یا حداکثر کاربرد محلی) به کار می‌رفت و کمتر به عنوان عنصر نمادین فرهنگی مطرح بود.

با ورود نادعلیان در سال ۱۳۸۵ و اجرای جشنواره هنر محیطی، خاک رنگی جزیره به عرصه‌ای هنری منتقل شد. او با طراحی بر روی درختان، سنگ‌ها و چهره‌ها، و سپس نام‌گذاری پیکره‌های کوهستانی مانند «الهه‌ها»، کوه را به کانوسی برای روایت‌های بصری تبدیل کرد. اکنون، راهنمایان تور، راننده‌ها و مردم محلی هنگام عبور از کوه‌ها اشکال انسانی یا حیوانی را در سنگ‌ها می‌بینند و به آن اشاره می‌کنند.

این دگردیسی از ماده خام به نماد، نمونه‌ای از تحول فرهنگی–زیستی است که هنر محیطی و کارگاه‌های مشارکتی نقش کلیدی در آن دارند. در این مقاله می‌کوشم با چارچوب تحلیلی مناسب به تشریح این تحول بپردازم.

پیش‌زمینه و وضعیت پیش از ۱۳۸۵

پیش از سال ۱۳۸۵، مردم محلی جزیره هرمز از خاک سرخ جزیره هرمز فقط یک معدن محسوب می شد و میزان ناچیزی از خاک سرخ به عنوان گلک برای ساخت یک چاشنی غذایی استفاده می شد.  خاک سرخ صادر شده عمدتاً در مصارفی مانند رنگ  و یا  تهیه مصالح ساده  استفاده می‌کردند. جری پولاک هنر مند اهل چکسلواکی در قبل از انقلاب حدود هفت سال در جزیره هرمز زندگی کرد. او نقاش بود و لی بیشتر با فرح دیبا ارتباط داشت و بیشتر به عتوان بخشدار هرمز عمل می کرد. از کارهای عمرانی او یک مدرسه و هتل باقی مانده و از خانه ای که برای خودش ساخته بود فقط بخش کوچکی باقی مانده است.  در اصل تحصیلات او در زمینه نقاشی و فیلم سازی بود. به عنوان نقاش زیبایی طبیعا جریره را درک می کرد. او فیلمی سیاه و سفید تحت عنوان جزیره سرخ ساخت و در کارهای ساختمانی برای نما از خاک سرخ و کانی ها استفاده کرد. اما در دوران زندگی او در جزیره و پس از رفتن اجتناب ناپذیر او با انقلاب سال 1357 از جزیره هیچوقت خاک ارزش زیبایی شناسانه و نمادینی پیدا نکرد و جزیره هرمز فراموش شد.

طراحی های احمد نادعلیان بر روی چهره ها با استفاده از خاک سرخ جزیره هرمز، جشنواره هنر محیطی در جزیره هرمز، بهمن  1385

 

خاک های رنگی جزیره به‌عنوان یک پدیده زمین‌شناسی برای زمین شناسان جالب بود.  بومیان و یا بازدیدکنندگان محدود قلعه پرتغالی ها به قابلیت نمادین و زیبایی‌شناسانه آن توجه نداشتند منابع چندانی نشان نمی‌دهند که خاک رنگی برای مصارف هنری یا نمادین به کار رفته باشد.

در اسناد منتشرشده، نخستین آثار رسم‌شده با خاک رنگی هرمز در بهمن ماه ۱۳۸۵ به وسیله احمد نادعلیان بر روی چهره‌ها گزارش شده است.  او در آن‌ دوره اقدام به اجرای کارگاهی در طبیعت هرمز کرد که در آن از خاک سرخ جزیره استفاده کردند. این فعالیت را می‌توان نقطه شروع نمادسازی خاک هرمز دانست.

در آن زمان، خاک رنگی به عنوان پدیده زیست‌محیطی یا زمین‌شناسی شناخته می‌شد  یعنی ارزش زیبایی‌شناختی بصری آن در سطح عمومی مطرح نبود.

ورود نادعلیان و آغاز نمادسازی خاک هرمز

در دی ماه و بهمن ۱۳۸۵، نادعلیان مدیریت کارگاهی را به عهده داشت که کارهای هنری مبتنی بر تعامل با طبیعت اجرا می شدند. او با استفاده از خاک‌های رنگی جزیره، طرح‌هایی بر روی چهره‌ها ترسیم کرد و مشارکت دانشجویان و هنرمندان محلی را جلب نمود.

این نخستین گام نمادین‌سازی خاک بود، زیرا خاکی که تا پیش از آن یک ماده خام طبیعی به شمار می‌رفت. در حال حاضر مردم هرمز به طبیعت جزیره افتخار می کنند و پشت بسیاری از وسایل نقلیه آنها این نوشته دیده می شود: هچ جا هرمز نابو – هیج جایی هرمز نمی شود.

جشنواره هنر محیطی به عنوان ابزار نمادسازی

جشنواره هنر محیطی یکی از ابزارهای کلیدی نادعلیان برای معرفی خاک رنگی هرمز به عنوان نماد بود. در این جشنواره، هنرمندان داخلی و بین‌المللی دعوت می‌شدند تا در محیط طبیعی آثار خودشان را اجرا کنند. این جشنواره‌ها موجب شده‌اند که خاک رنگی هرمز به عنوان نمادی تثبیت شود؛ زیرا رسانه‌ها و گردشگران به آن توجه کرده‌اند و بخش گردشگری فرهنگی جزیره فعال‌تر شده است.

مرغان آسمان سیمرغ را نظاره میکردند
مرغان آسمان سیمرغ را نظاره میکردند، جزیره هرمز بهمن ماه 1387

آشکارسازی مجسمه‌ها و «الهه‌ها» در کوه‌های رنگین

در سال‌های بعد، نادعلیان با استفاده از خاک های رنگی نقاشی هایی با الهام از طبیعت کشید که در آنها پیگره الهه ها پنهان بودند.  او معتقد است در دل طبیعت هرمز، الهه‌ها و موجودات پنهان وجود دارند که اگر به دقت بنگریم در سنگ‌ها دیده می‌شوند.  بدین‌ترتیب، خاک رنگی وارد «گفتمان بصری» شد؛ یعنی اکنون نه فقط ماده، بلکه حامل معنا و روایت است.

احمد نادعلیان در حال نقاش در طبیعت جزیره هرمز آذر ماه سال 1387

نادعلیان پس از تهیه عکس هایی از طبیعت هرمز در تصویر نماهای طبیعی به صورت دیجیتالی مداخله می کرد و پیکره های خیالی را آشکار می ساخت.  در این آثار ، نادعلیان با نگاهی زیبایی‌شناسانه به سنگ‌ها و کوه‌ها، به پیکره‌هایی الهام‌بخش نزدیک می‌شود. او در سالیتش این جزیره را جادویی معرفی می کرد و نوشته بود: «در میان فضاهای اسرارآمیز نقش‌ها می‌بینم… » . اکنون مردم محلی نیز در هر کوه پیکره‌ای می‌بینند و به گردشگران نشان می‌دهند.  از آن زمان، بسیاری از مسیرهای کوهستانی جزیره به‌عنوان جاذبه نامگذاری شده‌اند. نادعلیان اولین نقشه های گردشگری را طراحی و منتشر کرد و این نام ها را تثبیت کرد. در کتابی بنام جزیره هرمز به روایت احمد نادعلیان این تصاویر و نام ها منتشر شده اند. این فرآیند، تبدیل طبیعت به «متن بصری» است؛ یعنی سنگ و کوه دیگر صرفاً محیط سکون نیستند بلکه حامل معنا و روایتند.

الهه پنهان در طبیعت جزیره هرمز در مسیر غار رنگین کمان
آشکار سازی الهه پنهان در طبیعت جزیره هرمز در مسیر غار رنگین کمان

در موزه‌ی نادعلیان، خاک رنگی و کانی ها نیز به نمایش گذاشته شده اند تا بازدیدکننده ها با ماهیت هنری و زمین‌شناسانه‌ی آنها آشنا شوند.

بازتاب در فضاهای عمومی و ذهن جمعی

نتیجه‌ی این نمادسازی در ذهن مردم محلی و گردشگران دیده می‌شود. اکنون راننده‌های جزیره هنگام عبور از مسیرها به شکل‌ها اشاره می‌کنند، راهنماها پیکره‌ها را معرفی می‌نمایند، و مردم محلی با زبان تصویری جدیدی به خاک نگاه می‌کنند.

از سال 1387 هنرمندانی از بندرعباس که در سال های 1385 و 1386 در کارگاه های متعدد نادعلیان شرکت می کردند مستقلا  فرش خاکی را پدید آوردند. تصاویر «فرش خاکی هرمز» در شبکه های عمومی و فضای مجازی بارها منتشر شدند. ساخت فرش های خاکی تاثیر عمیقی بر عامه مردم داشت و حالا مکان آن شناخته شده است و به یکی از نمادهای مهم جزیره هرمز تبدیل شده است.

تحلیل مفهومی: از ماده به نماد

در چارچوب نظری، این تحول را می‌توان با مفهوم نماد و سرمایه نمادین تحلیل کرد. خاک رنگی پیش از ورود نادعلیان، صرفاً یک ماده  معدنی یا طبیعی بود. ورود هنر محیطی و جشنواره‌ها باعث شد خاک به حامل معنا تبدیل شود؛ یعنی ماده دارای ارزش نمادین شود.

این تحول در سه لایه رخ داده است:

لایه جسمانی/مادی: خاک به عنوان رنگ، مصالح و بستر هنری استفاده شد.

لایه بصری/زیبایی‌شناختی: طرح‌ها، نقش ها و مجسمه‌ها در کوه ها دیده می شوند.

لایه نمادین/گفتمانی: خاک به عنوان نماد جزیره، روایتگر هویت محلی و فرهنگی جزیره تلقی شد و در گفت‌وگوی گردشگری، رسانه‌ها و ذهن اجتماعی تثبیت گردید.

نادعلیان به مثابه کنشگری بود که توانست این سه لایه را در هم پیوند دهد و خاک جزیره را از وضعیت ماده خام به یک نماد فرهنگی ارتقاء دهد.

پیامدها و چالش‌ها

آگاهی و هویت محلی: مردم محلی با نگاه تازه به خاک نگاه می‌کنند و نمادهای جدیدی در محیط می‌بینند.

تثبیت نماد جزیره: خاک رنگی تبدیل به بخشی از نما فرهنگی هرمز شده است.

ورود انبوه گردشگران به هرمز: بسیاری از افرادی که به جزیره می آیند به مسائل زیست محیطی توجه ندارند. امکان آسیب به محیط زیست در اثر اجرای هنر در طبیعت، ضرورت مدیریت بازدیدها برای حفاظت از منابع طبیعی

فروش خاک رنگی و کانی ها تنش‌های احتمالی میان رویکرد زیبایی‌شناسانه و منافع اقتصادی محلی

در مجموع می توان خلاصه کرد که خاک رنگی هرمز تا پیش از ورود نادعلیان به چشم نماد دیده نشده بود، اما نادعلیان با برگزاری جشنواره‌های هنر محیطی و طراحی نمادین کوه و سنگ، خاک را به حامل معنا و نماد فرهنگی تبدیل شدند. اکنون مردم محلی، راهنماها و گردشگران، در کوه‌ها اشکال انسانی و حیوانی را می‌بینند که بازتابی از این نمادسازی است. این دگردیسی، مثال زنده‌ای است از چگونگی تبدیل یک ماده طبیعی به نماد فرهنگی و قدرت هنر محیطی در شکل دادن به این هویترا نشان می دهد.

 

Views: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *