تجربه طولانی مدت من در جزیره هرمز و روستاهای قشم نشان می دهد که آموزش و انجام اثر هنری می تواند به عنوان یک روش برای بالا بردن اعتماد به نفس مفید باشد. حتما به عنوان فردی که به جزیره هرمز سفر کرده اید دیده اید که زنان در مشاغل مختلف نقش بسیار پررنگی دارند. در سال های اولی که گردشگری تدریجا شکل گرفت اولین شغل زنان در محیط عمومی فروش نقاشی بود. من باور دارم که آموزش نقاشی به بسیاری از زنان و بازاریابی کارها در سال های اول زندگی من در جزیره هرمز نقش بسیار مهمی در بالا بردن اعتماد به نفس دختران و زنان داشته است. بر اساس کهن الکوی اولیه این تجربه به نسل دیگری منتقل شده است.
حالا بسیاری از زنان در مشاغل مختلفی از جمله فروشندگی فعالیت دارند. تجربه دوران نقاشی و فروش آن دیده می شود.
من سال ها قبل یک تجربه علمی داشته ام. در سال 1377 زمانیکه به تازگی از انگلستان به ایران آمده بودم، به دعوت شرکت نفت ایران چند استاد مدیریت یک دانشگاه کانادایی به ایران آمده بودند قصد آنها برگزاری یک کارگاه مدیریت برای مدیران ارشد شرکت نفت بود. آنها با در نظر گرفتن این نکته که مدیران هنر را به شکل عملی تجربه نکرده اند و قصد این نیست که با یکی دو روز کار کارگاهی این افراد سن بالا هنرمند شوند از برگزار کنندگان کارگاه خواسته بودند که سه پایه های نقاشی ، بوم، رنگ پالت و روپوش کار خریداری شود و مدیران نقاشی را تجربه کنند. هدف از این کار آشنا شدن با فرایند نقاشی بود که لازمه آن خلاق بودن است. به دلیل سابقه تدریس من در حوزه نقاشی و دانستن زبان آنها از من دعوت کردند که من با آنها همکاری کنم. با کمک من در انجام نقاشی مشارکت کردند و در نهایت بحث و گفتگو این بود که از چگونگی شکل گیری خلاقانه اثر نقاشی به عنوان الگو برای مدیریت استفاده کنند.
استفاده از هنر نقاشی برای آموزش مدیریت خلاق
مراحل کاری که من تجربه کرده به این ترتیب بودنده اند:
-
خجالت نکشیدن از معلم،
-
آموزش و ایجاد اعتماد به نفس در هنگام کار،
-
تسهیل کردن حضور دختران و زنان در محیط عمومی،
-
ساختن یک الگوی اولیه دشوار ترین کار بود،
-
عبور از موانع و تبدیل تهدید ها به فرصت،
-
تشویق بقیه زنان برای به پیوستن به الگو های نخستین،
-
اگر در جوامع سنتی جمعی شرایط را بپذیرد ، بقیه هم می پذیرند و به عرف تبدیل می شود،
-
پس از یک مدت فضای چشم و هم چشمی ایجاد می شود.
-
ایجاد بازار حبابی و یا مصنوعی برای افراد تازه کار،
-
آموزش بازاریابی خلاق،
-
استفاده از رسانه و اهمیت آن،
-
ایجاد مفاهیم برای موفقیت در بازاریابی،
-
مشتری چه می خرید؟ کار یا خاطره ؟
موراد فهرست شده بالا را به ترتیب توضیح می دهم
-
خجالت نکشیدن از معلم،
به طور کلی زمانیکه اگر ما اول بار به محیط هایی که رفت آمد افراد غریبه در آنجا کم است سفر کنید خواهید دید که زنان در چنین محیط هایی با مردان غریبه معاشرت نداشته اند، بسیار خجالتی هستند. در سال های اول که به جزیره هرمز رفت و آمد داشتم اینگونه بود.
زنانی که تحت پوشش کمیته امداد بودند و من داوطلبانه و رایگان برای آنها در یک کدرسه کلاس نقاشی برگزار کردم در معاشرت با من ابتدا بسیار خجالتی بودند.
اولین گام این بود که در مقابل من خجالتی نباشند. مدتها طول می کشید که من بتوانم اجازه بگیرم عکاسی کنم.
آموزش و ایجاد اعتماد به نفس در هنگام کار،
من در جزیره هرمز دو نوع شاگرد داشتم. دسته اول افراد مستعدی که ذوق و تخیل داشتند: مثل کنیز عباسپناه، محسن اسلامی، مصیب دریاپیما و افراد دیگر که فعلا به دلیلی نباید معرفی شوند. دسته دوم می خواستند نقاشی را به عنوان صنایع دستی یاد بگیرند. دسته اول تشویق می شدند که بیشتر بیشتر ذهنی و تخیلی کار کنند. دست دوم باید یاد می گرفتند که الگو ها را نقاشی کنند.
در ابتدا سعی من این بود که این اعتماد به نفس آنها را بالا ببرم. نقاشی را به گونه ای آموزش می دادم که بسیار ساده باشد. من می خواستم به آنها یک نوع صنایع دستی نوپدید را آموزش بدهم که بواسطه آن درآمد داشته باشند.
با در اختیار قرار دادن الگو و قرار دادن شیشه بر روی آن طرح ها را می کشیدند. به آنها می گفتم اگر خراب شد شیشه را پاک کنید و دوباره بکشید. گاهی نتیجه نه چندان خوب که اغراق آمیز بوده جنبه تخیلی و هنری پیدا می کرد. از دوستانم و گردشگرانی که به من اعتماد داشتند می خواستم که در هر صورت نقاشی آنها را خریداری کنند. زمانیکه که کیفیت کارشان بهتر می شد و مورد تشویق خریداران قرار می گرفتند. زمانی که تشویق می شدند توانایی خودشان را باور می کردند.
تکرار طرح ها توسط افراد مختلف نتیجه اش چهره های شخصی تر بود.
تسهیل کردن حضور در محیط عمومی،
آیا میدانید دشوار تر از نقاشی چه بود؟ حضور در محیط عمومی و فروش نقاشی مشکل ترین یخش آن بود. مشکل تر از فروش اولین روز حضور است. اولین بار خیلی سخت است. قصد من این بود که برای دختران یک مجیط بسته پیدا کنم.
خانه جری پولاک می توانست گزینه مناسبی باشد. نماینده میراث فرهنگی مخالفت کرد. به منظور بازاریابی و فروش آثار دختران و زنان در روز اول شخصا به اسکله جزیره هرمز رفتم. روز اول تنها بودم.
مخالفت نماینده میراث فرهنگی برای راه اندازی فروشگاه آثار زنان در خانه جری پولاک
اول باید ثابت می شد که این عمل یعنی ارائه نقاشی در اسکله در آمد دارد. حضور من نتیجه داد و فروش خوبی داشتم. قصد من این بود
دختران و زنان امکان کسب درآمد در محیط تردد گردشگر را باور کنند.
ساختن یک الگوی اولیه دشوار ترین کار بود،
در روز دوم که بیست و چهارم بهمن ماه 1391 بود با حمایت خانم صدیقه حسینی دو نفر از دختران برای روز دوم من را همراهی کردند. صدیقه حسینی به دلیل پشتوانه مذهبی بر خانواده های آنها نفوذ داشت. حمایت او موجب شد که دو خانواده اجازه بدهند دختران من را همراهی کنند.
دو دختر برای فروش کارها با من همراه شدند. اما در سال های اول سختی مضاعفی وجود داشت. مشکل فقط شرم حضور در محیط عمومی نبود. بلکه تعصبات و خشونت مردانه مشکل ساز بود. پس از همراهی دو دختر هرمزی چند مرد رفتار بسیار خشنونت آمیزی داشتند. به من حمله کردند. پس از توهین به من نقاشی پشت شیشه را شکستند. دختران ترسیده بودند و گریه می کردند. آنها نمی خواستند دختران هرمزی با مردی سرحدی یا غریبه همراه شدند. زمانیکه برای اعتراض به این وضعیت به دفتر بخشدار وقت فریدون دریانورد رفتم یکی از مردان تندخو در دفتر بخشدار و مقابل چشم او و چند نفر از معتمدین شهر به من سیلی زد. دستاورد این سیلی تسهیل ساختن حضور دختران و زنان در محیط های عمومی بود.
سخت تر از روش خشن مردان مخالف در جزیره هرمز واکنش اصحاب فرهنگ و شعر استان هرمزگان بود. موضوع حضور من به عنوان دستفروش در اسکله در فضای مجازی هرمزگان به صورت دروغین و معکوس جلوه پیدا کرده بود. در ذیل نوشته مرتضی نیک نهاد سعید آرمات نارضایتی خود را از حضور من در جزیره هرمز اعلام کرد و دکتر نادعلیان را بی بته ، پیله ور … معرفی کرد. روشنفرکران بندری اغلب دوست داشتند که واقعیت ها را وارونه باور کنند.
عبور از موانع و تبدیل تهدید ها به فرصت
روز بعد دوباره به همراه دختران دوباره در اسکله حضور پیدا کردیم و به کار خودمان ادامه دادیم. همانند جورچین چند روزی طول کشید که این قطعات شکسته را با هم جفت و جورکنم. در روزهای بعد کارهای شکسته را در موزه به دو برابر قیمت به فروش رساندم. این آثار شکسته، تبدیل به تمثیلی شدند که رنج ها و زخم های زنان را روایت می کنند.
زخم ها: آثار مشترک احمد نادعلیان و زنان جزیره هرمز
احمد نادعلیان: تبدیل چالش ها و تهدید ها به فرصتی برای آفرینش هنر خلاق اجتماعی
تشویق بقیه به پیوستن،
پس از اینکه چند دختر راضی شدند در محیط عمومی فروشندگی کنند ، مت از آنها به عنوان الگوی موفق یاد می کردم. بقیه زنان و دختران را تشویق می کردم که در محیط هایی که گردشگر تردد می کنند حضور پیدا کنند و کارهای خودشان را به فروش برسانند.
اگر در جوامع سنتی یک موقعیت را بپذیرد ، بقیه هم می پذیرند.
در جوامع سنتی اگر چند نفر عملی را انجام دهند با گذشته زمان عادی می شود و بقیه بسیار راحت تر آن عمل را می پذیرند. یکی از راه های آسان سازی همین است که اولین شخص نمونه و کهن الگو برای سایرین معرفی شود.
پس از یک مدت فضای چشم و هم چشمی ایجاد می شود.
پس از تربییت الگوی اولیه ما نیازی نداریم که تلاش کنیم. بدون مداخله ما افراد بیشتری به جریان ایجاد شده می پیوندند. پس از مدتی برخلاف سخت گیری اولیه مردان متعصب، بسیاری از همسران و مردان به حامی زنان تبدیل شدند و فروش نقاشی در محیط های عمومی به عرف تبدیل شد و توسعه پیدا کرد.
ایجاد بازار حبابی و یا مصنوعی برای افراد تازه کار
همیشه افراد جدیدی برای یادگیری نقاشی مراجعه می کردند. در مقایسه با افراد تاره کار نقاشی بعضی از آنها چندان حرفه ای نبود. گاهی در هرمز از دوستانم می خواستم که از فروشنده ای معین کار خریداری کنند. آنها آگاهانه پول برای توانمندسازی زنان می دادند. خود آن نقاشی قضاوت نمی شد. بعد ها همه راضی بودند. شاید هنوز خانم ها صبریه صالحی و خانم فاطمه نساجی ندانند که من از یک خانم دکتر درخواست کردم که کار آنها را با قیمت بالا بخرد. یک بار در روزهای اولی که خانم فاطمه محمدی برای فروش به محیط عمومی رفته بود خجالتی بود. یکی از گردشگران به او گفته بود که دخترم چرا حرف نمی زنی؟ آن گردشگر در آن زمان تعداد زیادی کار را با مبلغ بالا خرید کرده بود. این نوع موارد تاثیر زیادی بر زنان داشت که به محیط عمومی بروند و جسورانه در مورد کار خودشان توضیح بدهند.
آموزش بازاریابی خلاق،
در کنار آموزش نقاشی به دختران و زنان ، همواره به آنها توضیح می دادم که چگونه جامعه هدف را شناسایی کنند و چگونه نظر آنها را جلب کنند و کارهای خودشان را به فروش برسانند. در این مسیر بسیاری از دختران و زنان از خود من عبور کردند و خلاقانه به کار خودشان ادامه دادند.
ایجاد مفاهیم برای موفقیت در بازاریابی،
پژوهش در زمینه افسانه های بومی ، مثل: ملمداس، پریزاد ، داستان دو خواهر عاشق: بی بی گل و بی بی صورت، همچنین روایت سازی معاصر از آنها موجب شد که زنان مفاهیمی متکی بر گذشته اما ضروری برای دوران معاصر را هنگام فروش اثر روایت کنند. این داستان های جاودانه به عزت نفس توجه دارند و موقعیت اجتماعی جدید زنان را ترسیم می کردند. در بلند مدت ضامن حقوق زنان در یک جامعه محلی بود.
استفاده از رسانه و اهمیت آن،
یکی از شروط من برای پذیرش شاگرد این بود که من اجازه داشته باشم برای بازاریابی موفق از آنها عکاسی کنم و در فضای مجازی و رسانه ای منتشر کنم. من همواره به زبان ساده برای آنها توضیح می دادم که فضای مجازی چقدر اهمیت دارد. در سال های اول مردم هرمز به اینترنت دسترسی زیادی نداشتند. تدریجا بعد ها صفحات قدیمی من را می دیدند. حالا بسیاری از آنها از من درخواست می کنند که از آنها عکس و فیلم بگیرم و منتشر کنم.
مشتری چه می خرید؟ کار یا خاطره ؟
ایجاد رابطه صمیمی با گردشگران، صحبت از زندگی ، خوب سخن گفتن کمک می کرد که گردشگر یک کالا را به عنوان خاطره سفر خرید کند.
در طول یک ده در بین سال های 1387 تا 1397 بیشتر فروشنده های زن در محیط عمومی نقاشی به فروش می رساندند. به چند دلیل تولید و فروش نقاشی کم شد. اولین دلیل آن توجه به محیط زیست پایدار و استفاده نکردن از خاک های رنگی بود. اولا تدریجا پودر سنگ و خاک های رنگی را جایگزین کردیم و بعد با بازیافت پارچه نقاشی شروع شد و جایگزین نقاشی با خاک شد. در سال های اول دلیل استفاده از خاک بوم آورد بودن آن بود. خاک به عنوان رسانه هرمز را معرفی می کرد. اما بعد ها پس از رشد گردشگری و تهدید محیط زیست استفاده از خاک ضرورت نداشت.
اگرچه بسیاری از زنان که برای کسب درآمد نقاشی می کردند حالا دیگر نقاشی نمی کنند. اما آنچه که به عنوان میراث آموزش نقاشی با خاک رنگی به زنان در جزیره باقی ماند این بود که زنان جزیره به حضور در محیط های عمومی عادت کردند، اعتماد به نفس آنها بالا رفت و به فروشندههای حرفه ای تبدیل شدند.
Views: 44