پس از مدتی جمع آوری سنگ و حجاری بر روی آنها خیلی زود شروع به حکاکی (تراشیدن) سنگهای بزرگ رودخانه ها کردم و کارهایم را در طبیعت باقی گذاشتم. در بدو امر کارهای من در طبیعت میتوانست رجوعی باشد به کارهای بدوی و یا حجاریها ی پیشا اسلامی که در بسیاری از نقاط ایران وجود دارند. ولی با گذشت زمان مفهوم کارها عوض شدند و تفاسیر و معانی متعددی را در ذهن من و مخاطبانم ایجاد کردند. این مجمعه را هنر رودخانه نامگذاری کردم.
بیشترین حجاری های رودخانه ای شامل نقش ماهیها هستند که در طول چندین کیلومتر پراکنده هستند. زمانی که او یک کودک بود رودخانه های اطراف روستای پلور دارای ماهی بودند. با گذشت زمان و آلوده شدن آبها ماهیها از بین رفتند. او با نقش زدن ماهیها بر سنگ قصد دارد که بگوید که این رودخانه زمانی ماهی داشت و حالا فقط نقشی از آن باقی مانده است.
ماهی از طرفی نمادی از حیات , زندگی و باروری است. بعضی از ماهیهای او در بستر رودخانه و حتی زیر آب حجاری شده اند. اما بیشتر ماهیهائی که او بر روی سنگهای وسط رودخانه حجاری کرده است نیمی از بدن آنها در آب و نیمی از آن در بیرون آب قرار دارد. تلاطم آب هر لحظه آنها را خیس میکند. صدای آب موسیقی مناسبی برای مشاهده ماهیها هستند. ماهیها در فصل بهار گاهی کاملا به زیر آب میروند و در تابستان و پاییز به دلیل کم شدن آب بیشتر قسمت بدنشان در خشگی قرار میگیرند. این نقشها میتواند یادآور گرم شدن کره زمین , کم آبی و به مخاطره افتادن حیات باشد. اما ماهی برای او نمادی از روح انسانی است که تشنه حیات است.
اکنون من به عنوان هنرمندیکه آثارش پیام زیست محیطی قوی ای دارد شناخته شده ام. اگر چه نمیتوانم طبیعت را تغییر دهم, امیدوارم با آن یکی شوم . میخواهم فضای اطرافم را درک کنم و پنجره ی جدیدی را برای دیدن یک جهان نو بگشایم . من میخواهم توازنی بین هنر، تعالیم زیست محیطی و نظام هستی بنا نهم.
Views: 11