زمانی که آموزش نقاشی در لافت و بعضی از روستاهای مرکزی قشم شروع کردم متوجه شدم که بعضی از شاگردانم با توجه به اعتقادات دینی نقاشی کردن موجودی که چشم دارد را گناه می دانند. یکی از شاگردان نقاش من که در روستاها معلم بود می گفت برای نقاشی کردن در مواردی خانواده های معتقد به کودکان توصیه کردند از کشیدن سر انسان خودداری کنند. اگر هم کشیدند آن را خط خطی و سیاه کنند. چنین اعتقاداتی ریشه تاریخی دارد. در کنار مجسمه ها بسیاری از نقاشی ها موجود در نسخ خطی که نقاشی دارند و در آنها انسان نقاشی شده است بعدها مخدوش شده اند و سر آدم ها پاک شده اند. در مواردی هم سر دیگر موجودات زنده تخریب شده اند. نمونه آن کاشیکاری ها متعلق به مقبره عبدالصمد نطنز است که در یکی از موزه های لندن نگهداری می شود و سر پرنده ها با تیشه شکسته شده است. در یکی از خانه های لافت یک کار تزئینی دیواری دیدم که درخت پر شکوفه و پرنده را نشان می داد. سر پرنده ها جدا شده بود. این موارد دلایل کافی ممنوعت دینی تصویر کردن انسان، حیوان و پرنده در طول تاریخ و زمانه ما است.
به عنوان یک هنرمند سعی نکردم که اعتقادات شاگردانم را کمرنگ و یا پررنگ کنم. بسیاری از شاگردانی که با آنها کار می کنم، سرپرست خانوار هستند و یا نیاز اقتصادی دارند. در کنار آن نقاشی می تواند درمانگر باشد. آنچه که من تجربه کرده ام نقاشی کردن حال بسیاری از افراد را خوب کرده است.
همیشه به دنبال راه حل بودم. این موضوع موجب شد که برای آنها طرح هایی که نقش گیاهی دارند آماده کنم و در موارد زیادی چهره ها را خودم نقاشی کردم و نقاشی گل ها و تزئینات را به آنها سپردم. در روستا های مختلف با خیلی از روحانیون صحبت کردم. نظرات و اعتقادات در خصوص نقاشی یکسان نبود. مردم و روحانیون اهل سنت در جزیره قشم خصوصا آنهایی که در روستاها زندگی می کنند دیدگاه های متفاوتی در خصوص نقاشی داردند. در روستاهای مختلف شاگردانی داشته ام که همسر، عمو یا برادرشان روحانی بوده اند و آنها نقاشی موجودات زنده و انسان را نقاشی می کنند. در مقابل شاگردانی داشته ام که از کشیدن نقاشی موجودات زنده پرهیز می کنند و نقاشی کردن حرام محسوب می شود.
در قشم مطالعه میدانی داشته ام. در این خصوص در روستاهای مختلف مستقیم و غیر مستقیم با دیدگاه شیوخ مختلف آشنا شدم. آنچه که در عمل استنباط کردم روستا به روستا دیدگاه های مختلفی وجود دارد. چگونگی شکل گیری اثر هنری و موقعیت استفاده، هدف از نقاشی در بحث منع نقاشی و مجسمه و یا پذیرفتن مشروط آن تاثیر دارد.
الهام گرفتن احمد نادعلیان از الهه های پیشا تاریخی و عروسک های بدوی
بهارک در بیرون از خانه گاهی از روبنده استفاده می کرد. یک بار نقاشی چهره یک زن را با روبنده را دو بوم به صورت یکسان کشیدم و از بهارک خواستم گل های آن را نقاشی کند. هر دو آن را امضا کردیم. یکی از آنها به من تعلق گرفت و یکی دیگر از نقاشی ها را به بهارک دادم . زمانیکه در برگه خلف نگارخانه راه اندازی کرده بودم نمونه ای که متعلق به من بود به فروش رفت.
مانکن ها: مجموعه آثار هنری احمد نادعلیان
سال ها قبل زمانیکه دانشجوی دوره دکتری بودم در این خصوص تحقیق مفصلی داشتم. ریشه های شمایل شکنی پیش از اسلام را مطالعه کردم. با احادیث و فتوای علما و شیوخ مختلف آشنا شدم. ممنوعیت دینی نقاشی ریشه در دین یهود و مسیحیت دارد. سخت گیری آنها در ابتدای رواج آنها از مسلمانان بیشتر بوده است. در میان مسلمانان نیز فقهای اهل سنت و شیعه اغلب مخالف بوده اند. در بعضی از دوره های تاریخی علمای دینی که گرایش صوفیانه و یا عارفانه داشته اند و یا گرایش به حکمت و فلسفه آشکار بوده است سخت گیری نمی کردند. چرا که تفسیر و برداشت آنها از فقها متفاوت بوده است. در زمانی که من جوان بودم در بسیاری کتاب های توضیح المسائل های علمای شیعه نیز نقاشی کردن را از مشاغل حرام می دانستند. با وقوع انقلاب اسلامی به دلیل کارکرد تبلیغاتی نقاشی در میان روحانیونی که گرایش سیاسی داشتند مشروعیت پیدا کرد. موسیقی و مجسمه سال ها ممنوعیت داشت و هنوز هم بدون چالش نیست.
در سلسله مقالاتی به زبان انگلیسی دیدگاه های مختلف علما در طول تاریخ را مطرح کردم.
در جزیره هرمز به دلیل اکثریت شیعه موضوع ممنوع بودن نقاشی مطرح نبود. بعضی از شاگردان من از اهل سنت بودند و در آنجا تحت تاثیر شیعه ها و کارکردی که نقاشی دارد را پذیرفته بودند.
عموی خواهران گورانی امام جمعه سلخ بود. زمانیکه در سلخ به عنوان اولین روستا نقاشی آموزش می دادم دیدگاه مخالفت با نقاشی هیچوقت مطرح نشد. یکی دیگر از شاگردان آسیه هرمزی است. همسر ایشان نیز روحانی و ساکن قشم هستند. با اینوجود نقاشی می کنند.
یکی دیگر از شاگردان بسیار مستعد من در دیرستان فهیمه بحری بودند. ایشان نیز نقاشی می کردند. او می گفت از برادرش که ملا یا روحانی است پرسیده است. نظر او این بوده است که اگر نقاشی کردن برای درآمد و امرار معاش است اشکالی ندارد.
آموزش نقاشی به زنان دیگر روستاهای قشم 1396
جالب است تا کنون هیچکدام از شاگردان من کارهای نقاشی را بر روی دیوار خانه خودشان استفاده نمی کنند.یکی دیگر از شاگردان من در حوزه علمیه خواهران هلر تحصیل می کرد. او وسایل نقاشی را به خوابگاه خودش می برد و جالب است می گفت دیگر دوستانش در نقاشی مشارکت می کردند. آیا دختران و زنان همکار من برای لذت فقط نقاشی می کنند که خریداران از آن لذت ببرند؟ به نظر من نقاشی کردن از خود نقاشی بهتر است. انجام آن حال آنها را خوب می کند. هنر درمانگر است. بسیاری از مشکلات زنان اقتصادی است.
شاگردان بسیاری داری که برای شکل گیری یک نقاشی فقط گل ها و اشکال تزئینی را می کشند، قسمت انسانی آن را خودم و یا در روستای دیگر افرادی نقاشی می کنند که علمای مورد احترام آنها نقاشی را حرام نمی دانند. این آگاهی موجب شد که در تمامی سال هایی که در اینجا فعالیت داشته ام سعی کرده ام که راه حل هایی را در پیش بگیرم که اعتقادات افرادی که حرام بودن آن را باور دارند را در نظر بگیرم و به کارم ادامه دهم.
نقوشی که آنها ترسیم می کنند امید و سرزندگی را نشان می دهد. نقاشی برای آنها هیچوقت رسانه ای نبوده است که رنج ها و زخم های زنانه را نشان دهند. دوست دارم در کنار لذت نقش ها دردها و رنج ها را نیز ترسیم کنم. به همین دلیل گاهی در چهره ها رنج آنها را نقاشی می کنم. در هنری که من دوست دارم فاصله بین رنج و نقش، خصوصی بودن و عمومی بودن کم می شود. من در فضای مابین زندگی می کنم
بسیار غم انگیز بود که قرن ها زنان شلوار گلابتون دوزی شده خود را می سوزاندند. هیچوقت ما تلاش نکردیم که به مردان آموزش بدهیم که چشم پاک باشند. سئوالی که مطرح می شود این است که نقش شلور زمانی که پوشیده می شود و زنان راه می روند دیده می شود. آیا فقط کهنه آن ایراد دارد. نقش های سوخته شده را نقاشی کردیم تا به این فکر کنیم قرن ها به زنان فرصت ندادیم که هنرشان را نشان دهند. دوست دارم نقاشی التیام بخش رنج آنان باشد و ما را دعوت کند که بیشتر فکر کنیم.
Views: 28