اداره بنادر هرمزگان به آقای احسان رسولف بهعنوان کارفرما اجازه داده است که در حریم و مقابل خانهی جری پولاک یک بنا احداث نماید. حالا آن خانه که در فهرست بناهای میراث فرهنگی ثبت شده بوده است در پس بنای جدید پنهان و وجود آن نادیده گرفته شده است.
چرا اداره بنادر هرمزگان اجازه چنین عملی را داده است؟ آیا برای ساخت این بنا از میراث فرهنگی استان هرمزگان مجوز اخذ شده است؟ اساسا چگونه ممکن است که بخش خصوصی در حریم اسکله مالک یک بنا باشد؟
نامه به احسان رسولف: موضوع حفظ شهروندی احمد نادعلیان و خانواده اش در جزیره هرمز
بر اساس عرف و قانون اگر بنایی از قبل در حریم یک بنای ثبت شده وجود داشته باشد، برای ترمیم و طراحی مجدد آن باید مجوز اخذ شود، این در حالی است که تا سال 1395 در مقابل خانه جری پولاک هیچ بنایی وجود نداشته است.
اهمیت این بنا وابسته به صاحب آن یعنی جری پولاک است؛ هنرمندی که پیش از انقلاب مدیریت بناهای زیادی را در جزیره هرمز به عهده داشته است.
پس از انقلاب تدریجاً خانه جری پولاک متروکه شد و در هنگام ساخت بندر تدریجاً الحاقات آن از بین رفت. نقشه کل بنا در مرکز اسناد هرمز شناسی موزه دکتر نادعلیان موجود است.
در سالهای اولی که در جزیره هرمز حضور داشتم، در بسیاری از حوزهها تحقیق میکردم. داشتههای طبیعی و تاریخی جزیره را ثبت کردم. در زمان ساختوساز بندر به چشم دیدم که تابلو ثبت تاریخی و نکات هشداردهنده دخل و تصرف در آن و مجازات آن نقش بر زمین شده بود و بعدها از بین رفت.
داستان طولانی این خانه را در یادداشت دیگری مینویسم که چگونه و چند بار دستبهدست شد. بااینحال مدیریت آن را به زنانی که شاگرد من بودند و آنجا را تمیز کردند هم ندادند و باید پرسید چرا ندادند؟
در زمانهای مختلف دخالتهای بصری غیرحرفهای در بنا انجام شد. با شناختی از مهندسین این بنا دارم، فکر میکنم مهندسان طراح زمانی که بنای کافه رونگ را طراحی و اجرا میکردند از اهمیت این بنا بیاطلاع بودند.
اما سؤالی مهمتر؛ چرا احسان رسولف در بندر و اسکله حضور پیدا کرد؟
حتماً شما هم شنیدهاید که در ایران جزیرهای وجود دارد که تنها کوه خوراکی جهان را دارد و حتماً شنیدهاید که قبل از مرگ حتماً باید جزیره هرمز را دید. همین توصیفها برای هر فرد عادی یا خاص اغواکننده است که در این جزیره سهمی داشته باشد. به همین دلایل حال اگر تعدادی از مجریان فرش خاکی در چهارچوب اثر هنری در نگارخانه محسن نمایشگاهی ترتیب دهند و توافقهایی صورت بگیرد دلیلی برای بیاعتنایی وجود ندارد. احسان رسولف ابتدا در کمپ فرش حضور پیدا کرد. بعد متوجه شد که حضور در هرمز چندان ساده نیست.
با یک جستجوی کوچک در فضای مجازی این اطلاعات ظاهر میشود:
«حضور در هرمز، مرکز فرهنگی رونگ»
«حضور در هرمز» چشماندازی کلی از یک مجموعه استراتژی و تاکتیکهای توسعه یک برنامه جامع است که شامل مراکز اجتماعی، مراکز اطلاعات گردشگری، ایستگاه مسافران، ایستگاه دوچرخه، کافه و رستورانها، مرکز بازیافت زباله، انواع مراکز اقامتی گردشگران و چندین فضای متفاوت عمومی شهری است.
اولین قدم در برنامه «حضور در هرمز» ایجاد یک مرکز فرهنگی به نام رونگ بوده که یک فضای شهری تعاملی است و به لحاظ ژئومورفولوژی هماهنگی کاملی با جزیره دارد. در ساخت و پیادهسازی این طرح از تکنولوژی تصفیه شن و ماسه به همراه ساختار بتنی فولادی استفاده شده است.
معماری خاص رونگ با واقعیت زندگی مردم هرمز در تعامل و مشارکت آنها را پذیرفته است؛ و شاید به همین علت مورد اقبال عمومی مردم بومی منطقه هرمز نیز قرار گرفته. مرکز فرهنگی رونگ بنایی است پایدار و قابل بازیافت که بهسرعت و با سهولت ساخته شده و میتواند به همان ترتیب دوبارهسازی شود. رونگ در حال حاضر کافه، مرکز مدیریت رویدادها و پایگاه اطلاعات توریستی است.
گفتنی است کارفرمای این پروژه که یکبار شکست در هرمز را تجربه کرده و بخشی از پروژهاش توسط مردم و به نشانه اعتراض مورد تخریب قرار گرفته بود، طی تصمیمی به جزیره بازگشت تا این بار با برنامهای حسابشدهتر به حضور و ساخت در هرمز بپردازد.
تیم طراحی این بار پس از بررسی مطالعات موردی محلی و بینالمللی روی مورفولوژی و تشکیل عناصر هرمز به این نتیجه رسید که سیستم خاک کوبیده شده، ابداع نادر خلیلی را مورداستفاده قرار دهند؛ و بدین ترتیب اولین پروژه از برنامه «حضور در هرمز» با ساخت مرکز فرهنگی رونگ، تحقق یافت.
اگر بخواهید قانونی از بندر چند منظوره، یا اسکله یا به قول بومیها «نَگه» وارد جزیره هرمز شوید حتماً در محوطه آن مرکز فرهنگی به نام رونگ را خواهید دید.
نظر شخصی من این است که بافت شهر هرمز به سرمایهگذار نیاز دارد. اگر اجازه میدادند بنای مدرسه جری پولاک، بازار قدیم و بسیاری از بناهای متروکه رونق پیدا میکرد. علی رغم همه انتقادات پیشنهاد می کنم که بناهای متروکه هرمز برای کاربری جدید به سرمایه گذاران واگذار شود.
من یک تار موی گندیده احسان رسولف را با افرادی که نظرکرده هستند و سرمایه کشورمان را از ایران خارج میکنند، عوض نمیکنم. بهعنوان یک هنرمند که در حوزه فرهنگی پژوهش انجام می دهد، شخصاً دوست داشتم زمانی که احسان رسولف به جزیره آمد ایشان را ببینم. چند سؤال داشتم. اولین بار کی با جزیره هرمز آشنا شدند؟ و دوست دارم بدانم علیرغم سختیها در هرمز (آتش زدن اولین بنا) چرا کارشان را ادامه دادند؟ و چرا برای کارفرما شدن بنا در اسکله به اطلاعات و پژوهش سطحی بسنده کردند و مطالعه عمیقی نداشتند؟
توانمندی «دفتر معماری زاو» را باور دارم و تحسین میکنم. بدون شکل فرم بنا و همزیستی خطوط منحنی و مستقیم که وحدت یافتهاند و چندان سازه عظیمی نیست، مشهود است. توسعه دستاوردهای نادر خلیلی هم توجیهپذیر است. شخصاً در خصوص توسعه چندان سختگیر نیستم. در کارنامه این بنا ذکر شده است که مقام دوم جایزه معمار را از آن خود کرده است؟ درمجموع به دستاندرکاران طراحی این مجموعه تبریک میگویم. اگرچه فعالان محیط زیست شاید بر من خرده بگیرند.
در کنار توانمندیها و ارزشهای غیرقابلانکار این سؤال مطرح است که آیا معماری همانند یک تابلو نقاشی قابل حمل انتزاعی است و مستقل از محیط پیرامون خودارزیابی میشود؟ شخصاً گمان نمیکنم اینگونه باشد. مکانیابی و حضور مسلط عوامل کارفرما در این بندر چند منظوره دارای ایرادهای بنیادی است. اولین اشتباه احسان رسولف و دفتر معماری زاو این بوده است که به اطلاعات افراد رابط در بندرعباس اعتماد کردند. در کنار آن ایرادات بیشتر متوجه سازمان بنادر و میراث فرهنگی خواهد بود که اساساً بدون توجه به بناهای فرهنگی ثبت شده آنها را تخریب یا بدون مجوز اجازه دادند بنا در محل نامناسبی ساخته شود. اما میراث فرهنگی هرمزگان اراده ندارد و ضعیف است. هیچوقت در هنگام ساخت و پس از آن واکنشی نشان نداد.
در زمانی که خبر آتش زدن یک کافه در کمپ فرش را شنیدم ناراحت شدم و به مسئولان شهر اعتراض کردم. فکر نمیکنم کار مردم هرمز باشد. شاید افراد خاص به اختیار خود آنجا را آتش زدند؛ اما آقای رسولف و یا مشاورین ایشان کاملاً حسابشده اسکله را انتخاب کرد. مدخل ورودی هرمز ویترین هرمز است. اسکله گارد دارد. هم برای بلندپروازیهای اعلام شده مناسب است و هم برای شروع نقطه امنی بود. هم فال است هم تماشا. معمولاً فرودگاهها یا اسکلهها پس از مزایده فضای معینی را به بخش خصوصی واگذار میکنند که خدماتی ارائه دهند؛ اما افراد در مرکز فرهنگی هنری رونگ بهنوعی حضور پیدا کردهاند و به گونه ای رفتار می کنند که تا چند نسل در آنجا خواهند ماند. تاکنون کسی از جزئیات خبر ندارد. دلواپسان قدیمی هرمز که حضور هیچ غیر بومی را دوست نداشتند هم حالا سرگرم هستند و پای سفره حاضرند.
در هنگام ورود به شهر در پس بنای فرهنگی و هنری رونگ قسمتی از یک بنا دیده میشود که مکان کارگاه نقاشی جری پولاک بوده است.
به یاد دارم که یکی از هنرمندان مقیم جزیره پس از ساخت این بنا در مقابل آن انتقاد داشت که چرا در مقابل خانه جری پولاک مجتمع فرهنگی هنری رونگ ساخته شده است؟ اما عوامل تسهیلکننده حضور آقای رسولف که حالا خانه جری پاتوق آنها شده است، به این دیدگاه واکنش بدی نشان دادند و بحثهای انحرافی را مطرح کردند که اساساً جری پولاک حضورش در جزیره هرمز مثبت نبوده است.
این انتقاد موجب شد که مرمت خانه جری پولاک شروع شود اما زمان مرمت هیچ اطلاعیهای نصب نشده بود که چه کاری قرار است انجام شود؟ در شبکههای اجتماعی هرمز گفته میشد که میراث فرهنگی در جریان نیست. اطلاعرسانی موجب شد که مسئولان میراث فرهنگی دعوت شوند. من هم در آن زمان فقط خبر را منعکس کردم و این سؤال را مطرح کردم که خانه جری پولاک مرمت میشود یا تخریب؟! چون هیچ اطلاعیهای نصب نشده بود.
پس از اطلاعرسانی در فضای مجازی یکی از مسئولان میراث فرهنگی از محل بازدید داشت. عباس نوروزی در این بازدید با اشاره به اینکه مرمت این خانه توسط اداره بنادر و دریانوردی و با نظارت این اداره کل انجام میشود، افزود: هرگونه دخل و تصرف در این بنا با ضوابط میراث فرهنگی و نظارت این اداره کل صورت میگیرد.
وی افزود: حفظ اصالت بنا در تمامی طرحهای مرمتی موردتوجه این اداره کل بوده و تغییرات تنها در قالب اقدامات مربوط به رفع خطر، استحکامبخشی، رفع الحاقات نامناسب و بازگرداندن اصالت بنا است.
نوروزی با بیان اینکه این خانه توسط جری پولاک هنرمند چک تبار که در هرمز زندگی میکرد، ساختهشده است، تصریح کرد: این بنا از آثار دوره پهلوی است که در سال 1380 به شماره 4598 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. (منبع: ایسنا)
در چند سال گذشته کارکردهای بسیار متنوعی ادعا شده است. پایگاه گردشگری و موزه دریایی و … آیا عملی شد؟ فقط برای آرام سازی رسانه ها خبرهای کارشناسی نشده را ارسال کردند. در این روند مخدوش شدن منظر بصری خانه جری پولاک فراموش شد.
بهعنوان فردی که نقاشی خوانده است و ادامه در انگلستان در دانشکده ساخت محیط و گروه معماری مقطع فوقلیسانس و دکترا تحصیلاتم را به پایان رسانیدهام، به خود اجازه میدهم که در مورد مکانیابی این بنا بنویسم. من هیچوقت هرمزی نبودهام. سالها در هرمز زندگی کردهام اسناد تحول اجتماعی فرهنگی هرمز را بهتر از بومیها طبقهبندی کردهام. نه بهعنوان شهروندی هرمزی بلکه بهعنوان فردی که در توسعه گردشگری جزیره هرمز نقش داشته و دارای موزه هستم و بهعنوان ایرانی برای بخشی از کشورم، ایران مینویسم.
مطابق با قانون ساختوساز در حریم آثار ملی، حتی اگر در محدوده اثر تاریخی ملکی وجود داشت در ساختار آن نباید تغییری شکل میگرفت. اما در مقابل خانه جری پولاک هیچ بنایی وجود نداشت.
حالا در عمل به منظر خانه جری پولاک لطمه وارد شده است. مانع دیده شدن بنای جری پولاک از دریا می شود و ما از مقابل خانه جری پولاک نمی توانیم دریا را ببینیم. این عمل مطابق با قوانین میراث فرهنگی ممنوع و خلاف صورت گرفته است. آنچه در اسکله روی داده، فاجعه است. بنایی وجود نداشته و بنای جدید به بنای قبلی پشت کرده است. ازنظر بصری مکمل نیست. پشت کافه رونگ همانند یک انبار بدون منظر است. برای همین اغتشاش بصری میبینیم.
علاوه بر بحث مکانیابی غیرقانونی مرکز فرهنگی و هنری کافه رونگ این سؤال مطرح است که میراث فرهنگی چه نقشی در کارکرد خانه جری پولاک دارد؟ آیا اداره بنادر مالک آن است؟
مدیریت آن چگونه تعیین شده است؟ چه فعالیتی در آنجا صورت میگیرد؟ درحالیکه عمده فعالیت بسیار کم هنری و فرهنگی در این مکان انحصاری و خانوادگی است. تنها نمایشگاه خوبی که من دیدم یک نمایشگاه عکس حسن بردال بود.
فراموش نکنید. عمل فرهنگی مثل غذا است. ویترین نیست. برگزاری یک نمایش برای تهیهی عکس و خبر و پیدیاف هم نیست که شاید در مجامع بینالمللی به کار بیاید. دو تا لنج سنتی که دیگر ساخته نخواهند را با هماهنگی مدیریت اسکله متلاشی کنید و اسم آن را بازیافت بگذارید. اثر فرهنگی با ارزش را بازیافت نمی کنند. آثار دور ریز و آلاینده بازیافت می شوند.
دسترسی و حضور کارکنان احسان رسولف در بندر چندمنظوره هرمز چگونه است؟ شواهد میدانی نشان میدهد که کارکنان احسان رسولف در محوطه اسکله حضور مسلط دارند. قبلاً نوشته بودم احسان رسولف مالک اسکله شده است. ما به عنوان صاحبان مشاغل و کار و شهروند باید مسیری را پیاده طی کنیم و وارد اسکله شویم اما یک روز که با همان چمدانی که پر میآید و خالی برمیگردد به چشم دیدم که عوامل و نیروی کار اقامتگاه ماجرا بهراحتی و در مقابل نیروهای حراستی و از طریق دروازه اسکله ماشین را در مقابل خانه جری پارک کردند. این همه امتیازات ویژه چگونه ممکن است و چرا؟
باید به مشاوران احسان رسولف که حسابشده عمل کردند تبریک گفت. حالا در اسکله یک وی.آی.پی دارند. لزومی ندارد میهمانان کمپ به میان رانندهها و مردم بروند. بهراحتی میتوان گفت همینجا یک نوشیدنی بخورید تا هماهنگی لازم انجام شود. عالی است.
مدتی است برای کارهای عمرانی لبه اسکله، زنان به بیرون از اسکله هدایت شدهاند. حتی زمانی که زنان در لبه اسکله مینشستند برای حمل صنایعدستی به داخل اسکله با وسیله نقلیه مشکل داشتند. درست است کسی تا کنون به این موضوع توجه نکرده است. اما آنقدر هم نباید موضوع را آسان فرض کرد.
از همه مسائل جزیره هرمز خبر دارم. اصلا علاقهای نداشتم این مسائل را مطرح کنم. من را مجبور کردید. بازی از زمانی شروع شد که مانع از چرخیدن چرخ چمدان من شدید. از اتاق شیشه ای داخل اسکله سنگ پرتاب کردید. حذف کردن من و خانوادهام از شهروندی هرمز برای شما گران تمام میشود.
فروش بلیط تندرو هرمز به قشم در موزه دکتر احمد نادعلیان
مسئول اداره بندر هرمز به بخشدار اطلاعات غیر صحیح دادند. ما افرادی را میشناسیم که شهروندی دوگانه قشم و هرمز را دارند. ما در جزیره هرمز صاحب شغل و کارآفرینی هستیم. گردشگر نیستیم. بهتر است رفتارتان را تصحیح کنید. توجیه کردن عمل همراه با تبعیض در خصوص صاحبان مشاغل و کار در هرمز را هرگز نمیپذیریم.
مدیریت اداره بنادر در جزیره هرمز به مدیر داخلی موزه من گفته بود که نگران حق مردم هرمز هستند. آیا امتیازاتی که به آقای احسان رسولف داده اید برای سرمایه گذار هرمزی و مالک هتل هرمز (آقای بارانی) وجود دارد؟ این هتل که با درب شیشه ای که در مجاورت اسکله صاحب کسب و کار هستند این امکان را دارند که در محوطه اسکله میز و صندلی داشته باشدند و از گردشگران پذیرایی نمایند؟
آیا حق زنان جزیره هرمز این است که برای فروشندگی روی زمین بنشینند و شما بر روی صندلی؟
مدیر محترم اسکله هرمز میز و صندلی خوبی نصیب شما شده است. انواع خوردنی با نمک شور و شکر شیرین در زیر سایهبان موجود است. در خوردن نمک و شکر زیاده روی نکنید. اگر عینک دودی بزنید ممکن است شما همهچیز را خوب نبینید؛ اما همه شما را خوب میبینند.
سرمایه گذار محترم جناب آقای رسولف شما که اینقدر در اسکله نفوذ دارید، هنرمندانی که در خانه جری هستند و مدیریت اسکله را مدیریت کنید. علاقه ای ندارم که بیش از این اطلاع رسانی کنم و منتقد باشم. اما اگر به رفتار نیابتی و تبعیض آمیز و زشت خود ادامه بدهند بیشتر توضیح میدهم که ماجرا چیست. اگر توانایی ندارید از آنها دوری کنید. دردسر ساز هستند. در طول یک دهه به صورت نیابتی انواع موانع و مشکلات را برای من ایجاد کردند. همه موارد را خواهم نوشت. شما هم عبرت بگیرید. آنها من را با کرامت به هرمز بردند. اما با اهانت می خواهند دور کنند. چرا؟ بازرسی چمدان من هرگز عقلانی نبود.
چمدان مشکوک احمد نادعلیان در اسکله جزیره هرمز
ادامه دارد…
Views: 13