در طی بیش از دو هفته سفر به شرق آفریقا کارهای هنری متعددی انجام دادم. یکی از کارهای من در زنگبار اجرائی بنام “تجربه سیاهی در سرزمین سیاهان” بود. دلایل متعددی موجب شد که من به افریقا بروم. تقابل و تعامل ما با شرق و غرب همواره موضوع بحث بوده است. اما ما کمتر ارتباط فرهنگی و هنری خود را با افریقا مرور کرده ایم و در جهت توسعه آن تلاشی نکرده ایم.
من در جزیره هرمز زندگی می کنم. افراد سیاه پوستی در آنجا زندگی می کنند و علاوه بر شکل ظاهری آئیین ها و رفتار آنها ، ذائقه آنها در موسیقی رقص و رنگ همه این گمان را تقویت می نماید که آنها از افریقا به ایران آمده اند. زمانی این گمان تقویت می شود که بعضی از آنها در مراسم زار با آوا های سواحیلی آشنائی دارند. دوست داشتم و دارم پیشینه قومی و تاریخی افرادی که با آنها زندگی می کنم را بهتر بشناسم.
علاوه بر این کارهای متعدد بسیاری انجام دادم. این کار ها شامل نقاشی بر روی ماسک های افریقائی، برگزاری کارگاه نقاشی و کارهای مشترک با هنرمندان زنگباری بود. همچنین در طبیعت چیدمان های محیطی انجام دادم. در کشور کنیا و تانزانیا از حیوانات بسیاری طراحی کردم و حالا آنها را بر روی مهر های استوانه ای اجرا می نمایم. گزارش دیگر آثار جداگانه ارائه خواهد شد.
زمانیکه تاریخچه حضور سیاهان در ایران را در اینترنت جستجو کردم، صحفه ای پدیدار شد که در آن تاریخ برده داری مرور شده بود. در صفحات انگلیسی زبان منابع بیشتری وجد دارند. افریقای-ایرانی یا افرو ایرانین (Afro-Iranian) کلمه ترکیبی است که برای توصیف سیاهان ایرانی به کارگرفته شده است. بیشتر بحث در اینجا نیز برده و برده داری بود. اما موضوع را باید گسترده تر واکاوی کرد.
در پایتخت تانزانیا در موزه ملی آن اسناد و عکس هائی را دیدم که مربوط به تجارت برده در آن جزیره را نشان می داد. دو موضوع قابل توجه بود. اول تجارت برده به کشور های عربی و ایران بیشتر در قرون متاخر صورت گرفته است و برخلاف ذهنیت ما که این موضوع توسط اروپائی ها انجام می شود تاجر اصلی برده در زنگبار “تیب تیب” بوده است که البته او یک عرب بوده و نام واقعی او حامد بن محمد المرجابی بوده است و او در حدود سال 1840 در خود زنگبار متولد شده است.
ایرانی ها از قدیم سرزمین افریقا را زنگبار (کرانه سیاهان) می نامیدند. این نام ایرانی حالا فقط به جزیره ای اطلاق می شود که جمهوری نیمه خود مختار است و در شرق کشور تانزانیا در اقیانوس هند واقع شده است.
اسنادی وجود دارد که سیاهان افریقائی از زنگبار و دیگر نقاط آفریقا و یا حبشه به ایران آورده شدند و از آنها بهره کشی شده است تا جائی که ورود بردگان به ایران در دوران صدارت امیرکبیر، سالانه بین دو تا سه هزار نفر گزارش شده است. این روند حتی تا مشروطیت ادامه داشته است.
سیاهان که اصالتا ار آفریقا به سرزمین هرموز آورده می شدند را در محلی در شرق قلعه میناب معروف به قلعه زنگیان جمع می کردند و به کشورهای شرق، افغانستان، کرمان، سیستان، آسیایی میانه به عنوان برده صادر و می فروختند.
در موزه ملی تانزانیا اسناد، نقاشی ها و عکس های بردگان به نمایش در آمده اند.
در قرون متاخر تجار عرب سهم عمده ای در تجارت برده داشتند
برده داری شامل زنان و افراد کم سال نیز می شده است.
عکس قدیمی بردگان برای تجارت در زنگبار- موزه ملی تانزانیا
عکس قدیمی برده جوان برای تجارت در زنگبار – موزه ملی تانزانیا
محل نگهداری برده ها در بازار قدیم فروش برده ها در زنگبار
تاریخ زنگبار پر از زنج است و آنجا رنجبار بوده است
Ethiopian People if Persepolis 500 BC. They bring Okapi
Now Okapi only live in central Africa
Ethiopian man with ivory if Persepolis 500 BC.
هدف از این اجرا پرسشی تاریخی بود. این اجرا در محله ای اجرا شد که زمانی بازاری برای فروش برده های سیاه بوده است. تا یک قرن قبل زنگبار یک مرکز عمده برای نگهداری و فروش برده ها بوده است. هنوز قسمت هائی از دخمه ها و سیاه چاله های که برده ها در آنها نگهداری می شدند وجود دارند.
به دلیل پیشینه تبعیض نژادی و بهره کشی از سیاهان آنها در گذشته معمولا جزو طبقات اجتماعی پائین جامعه محسوب می شدند. اما حالا ما در جهانی زندگی می کنیم که مسئله جنسیت اهمیت پیدا نموده است. در عرصه سیاست بین الملل حضور سیاهان در موقعیت های سیاسی مهم این موضوع را مطرح نموده است که گویا غرب تاریخ گذشته و رویکردش را به سیاهان بازنگری می نماید. احقاق حقوق زنان و سیاهان در کنار مسائل اجتماعی و زیست محیطی موضوع غالب در هنر معاصر است.
نا گفته نماند که ما از سوئی جوامع چند فرهنگی داریم که شرق و غرب ، یا سیاه و سفید دیگر معنی ندارد. همه چیز مابین است. اما در همان جوامع خشونت علیه سیاهان می تواند بحث برانگیز باشد.
وضعیت در ایران امروز متفاوت است. بسیاری حتی نمیدانند که سیاهان در ایران وجود دارند. بطوریکه ممکن است با هر سیاهی در تهران خارجی صحبت کنیم. اگرچه رویکرد من در آثار بیشتر فرا منطقه ای است، اما از سوی دیگر می توان گفت می شود سیاه بود و در عین حال ایرانی.
Views: 23