پس از دو سفر جشنواره ای به همراه همسر و پسرم در نوروز سال ۱۳۸۶ به جزیره هرمز رفتیم. در کل بیشتر شبیه میهمانی بود. شخصا کارهای هنری زیادی انجام دادم. دوستان جوان بندری از ما پذیرایی کردند و خیلی هم روزهای خوبی داشتیم. از این بابت از آنها متشکرم.
ما ابتدا به میمند رفتیم. در خانه غارهای آنجا ساکن شدیم و کارهایی را در منطقه انجام دادم. از آنجا به بندر عباس رفتیم.
کارهای هنری احمد نادعلیان در میمند کرمان
دورنمای ذهنی من بردن هنرمندان بین المللی و کشاندن گردشگر به جزیره هرمز بود. اما در آن زمان نه من شناخت کافی از جزیره هرمز داشتم و نه میزبانان من ارتباط عمیقی با جامعه آنجا داشتند.
به قلعه پرتقالی ها رفتیم. در مورد سفال های بهمن ماه پیگیر شدم. کارها خام بودند و هنوز پخته نشده بودند با اینوجود آقای اصغر نیک گفتند که تعدادی گردشگر آمدند و آنها را خریدند. نکته جالب این بود آنجا یک خانمی را دیدم که در کنار صدف هایی که برای فروش گذاشته بود، روی کوزه ها چسب زده بود و شن ها و پودر سنگ های رنگی را چسبانیده بود. متوجه شدم که جامعه خیلی زود تحت ناثیر قرار می گیرد. در آن زمان من آن خانم را نمی شناختم . یک سال و نیم بعد زمانی که در یک مدرسه برای زنان و دختران کمیته امداد و بهزیستی کلاس های نقاشی پشت شیشه برگزار کردم این همان خانم به من پیام داده بود که دوست دارد نقاشی یاد بگیرد. بعد ها که به عکس ها نگاه کردم متوجه شدم او کنیز بوده است. حسن دریاپیما می گفت که او قبلا در ایام نوزوز در قلعه صدف می فروخته است. معمولا در ایام نوروز به صورت محدود گردشگر به جزیره می آمده است. گردشگران بین المللی هم گاهی حتی تابستان برای دیدن قلعه پرتقالی ها به جزیره می آمدند.
میزبانان من که هنرمندان بندر عباس یودند، من و خانوده ام را به سال محیط زیست بردند و به صورت کمپ در طبیعت ماندیم. شاید بتوان گفت که اولین بار و آخرین بار بود که در جزیره هرمز به صورت کمپ و چادر شب مانی کردم. چون در دو سفر بعدی در سال 1386 در محل ساختمان محیط زیست ساکن بودیم و بعد خانه خریدم.
منظور من این نیست که در کمپ بودن بد است. من اجدادم کوچرو بودند و پس از بازگشت به ایران پنج سال در چادر زندگی گردیم. بدلیل شناخت دوران دانشجویی از استان هرمزگان، از ابتدا و اولین سفر انگیزه هنر اجتماعی شکل گرفته بود.
از سال 1387 زمانیکه فرش خاکی شکل گرفت مسیر من از آنها جدا شد. من ابتدا در محیط زیست ساکن بودم و بعد خانه خریدم. هنرمندان بندر اغلب در طبیعت و جایی که امروزه اقامتگاه ماجرا ساخته شده است ساکن می شدند. دو رویکرد در جزیره شکل گرفت و دو نتیجه متمایز داشت. در یادداشت های بعدی در مورد آنها می نویسم.
حتی اگر تا دیر وقت بیدار باشم، من معمولا صبح زود بیدار می شوم.
از نزدیک ، جداره های محیط زیست را بررسی کردم. در اصل صخره نبود. نوعی گل که با رطوبت استحکام دارد. زمانیکه خشک می شود ریزش دارد. به صورت طبیعی تدریجا ریزش دارد.
بدون قلم و چکش می شود روی آنها کار کرد.
بعد ها متوجه شدم که بودن در کنار این جداره ها بسیار خطرناک است. سال 1387 یک توده خیلی بزرگ ریزش کرد. در نقشه گردشگری خودم هشدار داده ام. اما اطلاع رسانی کافی نیست. در سال های گذشته گروهی هنرمند از شیراز آمده بودند. خودشان برنامه ریزی کرده بودند. یکی از آنها به من گفت ریزش صخره موجب شده است که چند نفر مجروح و یک نفر مصدوم شود. در سفر به جریره هرمز از نزدیک شدن به این صخره ها خودداری کنید.
ماسه چاپ های احمد نادعلیان با استفاده از مهر های استوانه ای در نوروز 1386
در آن زمان در پیاده روی صبحگاهی مسیر طولانی را طی کردم و از چشمندازها و عناصر طبیعت عکاسی کردم.
دیدار احمد نادعلیان با درویش خان در باغ سنگی و انجام کار هنری
رابطه یک سویه نبود. در سال 1387 چند ماه قبل از ساخت فرش خاکی تعدادی از هنرمندان هرمزگان به پلور آمدند.
آنها کجا هستند؟ چه فکر می کنند؟
ادامه دارد؟
Views: 1
عکس های بسیار زیبا به درک مطلب بیشتر کمک کرد.