لباس عروس یا عروسک های بدون سر در لافت

در سال های اول حضور در لافت چند کودک را در یکی از خیابان های لافت دیدم که نمونه هایی از لباس عروسک و یا خود عروسک را بر روی یک چعبه قرار داده بودند و قصد آنها فروش آنها بود. به عبارت دیگر آنها عروسک هایی بودند که سر نداشتند. آنها ساخت مادر بزرگ آنها بود.

لباس عروس و با عروسک های بدون سر در لافت

اگرچه دیده شدن نمونه چنین عروسک را نمی تواند به عنوان یک سنت جمعی برای ساخت عروسک محلی لافت شناخته شود، اما نمونه های نقاشی کودکان در لافت و روستاهای دیگر می تواند به ما کمک کند که  یکی از فرضیه های ساخت چنین عروسک یا لباس عروس ممنوعیت مذهبی بوده است. در سالهای اول که نقاشی انجام می دادم یکی از شاگردان من که نقاشی انجام می داد پس از مدتی ترسیم انسان را متوقف کرد.  دلیل متوقف شدن کار او این بود که یکی از زنان سالمند به او گفته بود که در روز قیامت باید آنها را زنده کنید و اگر نتوانید مجازات می شود. البته این نوع ممنوعیان ریشه در باور ادیان نوحیدی دارد و علمای بسیاری در ایران هم شیعه و هم از اهل سنت هنور بر این باور هستند که نقاشی انسان و حیوان امری گناه است. اما دیدگاه و تقسیر بسیاری دیگر از علما متفاوت است.

در بعضی از روستاهای قشم نیز هنوز علمای اهل سنت نقاشی را ممنوع می دانند. تجربه میدانی من نشان می دهد که در سالهای گذشته زمانیکه کودکان در مدارس نقاشی می کردند ، اگر انسان نقاشی می شد از ترسیم کشیدن سر پرهیز می کردند.  بنابر این ساخت فقط لباس عروسک و یا عروسک بدون سر با در نظر داشت این نقاشی منطقی است.

نقاشی یک کودک در لافت که سر دختران نقاشی نشده اند.

 

مجسمه یک دختر در شهر قشم که سر آن کنده شده است.

به درستی مشخص نیست که فردی که به این پیکره در قشم آسیب رسانده است به عنوان سرگرمی این خشونت را انجام داده است و یا با انگیزه دینی سر این مجسمه سر را کنده است؟.

تندیس های سنگی احمد نادعلیان با الهام از عروسک های بدون سر در لافت

عروسک های بدون سر لافت نیز الهام بخش من بودند. من آنها را با سنگ ساختم. سادگی آنها بیانگر هنر انتزاعی پیشاتاریخ و قبایل بدوی نیز هستند.

تندیس سنگی احمد نادعلیان با الهام از عروسک های بدون سر در لافت

به عنوان یک معلم تاریخ هنر می دانم که بعضی از پیکره های پیشا تاریخی نیز آنقدر ساده، انتزاعی بوده اند که سر نداشتند.  بدون سر بودن پیکره ها در طول تاریخ دلایل متعددی داشته است.

شاید از نگاه انسان پیشا تاریخی تعریف انسان همانند کودکان بسیار ساده بوده است. آنها متعلق به کودگی تاریخ هستند. انسان عقل گرا به ابعاد و جزئیات بیشتر دقت می کند. قبایل بدوی نیز اینگونه هستند. بااینوجود در بعضی از ادوار ناریح پیگره های نزدیک به طبیعت نیز ساخته می شدند. اما آنها کمتر انسان در زمان و مکان مادی را نشان می دهند. احساسات لحضه ای در چهره های آنها دیده نمی شود. نوعی کمال گرایی در تناسبات دیده می شود.

احمد نادعلیان با استفاده از سنگ بسیاری از پیکره های کوچک پیشا تاریخی الهه مادر زمین را  بازآفرینی کرده است.

برای ما هنرمندان گاهی زیبایی شناسی انتزاعی جذاب تر یک پیگره طبیعت گرایانه است. در سالهای بسیاری با الهام از پیکره های ساده پیشاناریخی، تندیس های انتزاعی ساده متعددی را ساختم. این روند هنوز ادامه دارد. برای همین نسبت به نمونه های موجود در جوامع محلی که ویژگی بدوی داند حساس هستم.

احمد نادعلیان با استفاده از سنگ بسیاری از پیکره های کوچک پیشا تاریخی الهه مادر زمین را  بازآفرینی کرده است.

این گمان وجود دارد که در دوران پیشا تاریخ به جای قربانی کردن گاهی پیگره ها را می ساختند و سر آنها را قطع می کردند. نمونه های آن در مکان های مقدس پیشا تاریخی به دست آمده اند.

 

چیدمان پیکره های الهه مادر در جشنواره هنر محیطی پلور

پس از رشد ادیان توحیدی محدودیت دینی می تواند یکی از دلایل حذف سر باشد. چون یکی از شاگردان من که نقاشی انسان انجام می داد از یک زن سالخورده شنیده بود که اگر برای انسان سر بکشد گناه دارد. از آن پس آن شاگرد من فقط گُل نقاشی کرد.  اصولا هر موجوی که چشم دارد روح دارد و نقاشی آنها ممنوع است. این باور در همه ادیان توحیدی وجود داشته است.  با رشد ادیان توحیدی سر بسیاری از پیگره های متعلق به تمدن های باستانی بین النهرین، ایران، مصر، یونان و روم مخدوش و بدون سر شدند. تندیس ناپیرآسو که ملکه عیلامی  سه هزار و دویست و پنجاه سال قدمت دارد. زمانیکه در حفریات شوش به دست آمد بدون سر بود. حالا در موزه لوور نگهداری می‌شود. روی بدنه مجسمه نوشته شده است “من ناپیرآسو همسر اونتاش ناپیریشا هستم. هر کس که بخواهد مجسمهٔ مرا تصرف کند، هر کس که بخواهد آن را درهم بشکند، هر کس که این سنگ‌نوشته را خراب کند یا نام مرا پاک کند، باشد که مورد غضب خدایان اینشوشیناک، نپ ایریشا و کیریریشا قرار گیرد و نام و نسلش از میان برداشته شود.”

 

الهه های پیشاتاریخی و ناپیرآسو ملکه عیلامی متعلق به دوره عیلامی

احمد نادعلیان با استفاده از سنگ بسیاری از پیکره های کوچک پیشا تاریخی الهه مادر زمین را  بازآفرینی کرده است.

 

احمد نادعلیان، الهه زخمی، حجاری بر سنگ، جابجا شده از طبیعت به نگارخانه

احمد نادعلیان، الهه زخمی، حجاری بر سنگ، جابجا شده از طبیعت به نگارخانه

در یک فرایند طولانی حالا این پیکره های بی سر برای من مفهوم و معنای جدیدی پیدا کرده اند. میل به تجرید و بی زمانی، تولد مفهومی فرا تر از یک شخصیت خاص، قربانی شدن، زخم های بی پایان  … و چشیدن طعم مرگ و خشونت.

Views: 53

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *