زمانی که آموزش نقاشی در لافت و بعضی از روستاهای مرکزی قشم شروع کردم متوجه شدم که بعضی از شاگردانم با توجه به اعتقادات دینی نقاشی کردن موجودی که چشم دارد را گناه می دانند. یکی از شاگردان نقاش من که در روستاها معلم بود می گفت برای نقاشی کردن در مواردی خانواده های معتقد […]
در سال 1395 زینت دریایی به من گفت که یک خانه تاریخی را می خواهند در مرکز بافت تاریخی لافت بفروشند. او پیشنهاد داد که این خانه را خریداری کنیم. ابتدا قرار بود که خانه را ما دو نفر خریداری کنیم. اما در روز خرید خانه گفت من هزینه ای ندارم. یکی از دوستانم مشارکت […]
روش دیگری که به زنان جزیره قشم آموزش دادم این بود که با استفاده از چوب درخت کهور غیر بومی، زیور آلات و مگنت رویخچالی درست کنند. رنگهایی که پایدار هستند را ترکیب کرده و در داخل قیف حنا تزریق کردم تا دخترانی که نقش حنا بلد هستند به راحتی بتوانند با آنها نقاشی کنند. […]
پس از آموزش زنان در سلخ در سال 1395 افراد بسیاری از روستاهای مختلف قشم به من پیشنهاد دادند که به روستای آنها بروم و به زنان و دختران آموزش بدهم. گاهی کلاس ها گروهی بود و گاهی افراد به شکل انفرادی دوست داشتند نقاشی یاد بگیرند. حسین هدری یکی از ساکنین روستای گوران ضمن […]
سنت کهن ساخت الهه های مادر و یا مادر زمین به عنوان اسباب بازی یا عروسک در بعضی از روستاهای قشم تداوم داشته است. همانند بسیاری از نقاط ایران در روستاهای هرمزگان هنوز می توان شواهدی را پیدا نمود که در گذشته مادران چگونه برای کودکان خود با استفاده از پارچه های دور ریز عروسک […]
پس از ساماندهی باغ زینت دریایی در اتاق های محدودی که در آن زمان وجود داشت گردشگری نیز شکل گرفت. محیط مناسبی برای ادامه آموزش پارچه نقاشی، کارگاه تولید و فروش آثار زنان نداشتیم. در آن زمان طاهره گورانی در کلاس های من شرکت داشت. با زینت دریایی به خانه پدری طاهره گورانی رفتیم. در […]
در سال 1394 پارچه نقاشی پشت شیشه را ابداع و به صورت رایگان به زنان بسیاری در روستاهای جزیره قشم آموزش دادم. ابتدا آموزش به دختران و زنان در روستای سلخ در خانه ی زینت دریایی شروع شد. سپس در خانه پدری طاهره گورانی در باغ هنر و بعد روستاهای دیگر جزیره قشم توسعه پیدا کرد. […]
از پائیز سال 1394 برای نهادینه شدن نقش هنر در توسعه فرهنگی و اقتصادی جوامع محلی، فعالیت های من در روستاهای جزیره قشم شروع شد. اولین مقصد من روستای لافت بود. به همراه آقای امیر کاووسی که با همسرشان به پلور آمده بودند و مقیم قشم بودند به لافت رفتیم و با آقای اخلاصی گفتگو داشتیم. ایشان […]
پس از یک دهه فعالیت در جزیره هرمز در نهایت متوجه شدم که میزان توجه و کارشکنی، سنگ اندازی، دسیسه سازی آنقدر زیاد شده اند که ادامه فعالیت خیلی سخت شده است. در هرمز افرادی در میراث، ارشاد، داخل شهر، سرمایگذارهای زمین خوار، افرادی به ظاهر فرهنگی در لباس خبرنگار یا هنرمند شناخته شده در […]
در دیماه سال 1394 رئیس دفتر امام جمعه وقت جزیره با من تماس داشت. با لحن بدی و به روش توهین آمیزی گفت “نادعلیان، کحا هستی” گفتم جزیره هرمز ” به صورت امری به من گفت سریع بدو اینجا (دفتر امام جمعه وقت). هیچوقت به عمرم کسی اینگونه من را خطاب قرار نداده بود. در […]