In the early years of his Study 1984 – 1986 at the University of Tehran, I traveled to Hormozgan province. During these trips, I got acquainted with the life, culture, customs, rituals, nature, architecture, handicrafts, etc. of Hormozgan. I designed people and their lives and photographed a variety of subjects.
در بهمن ماه سال 1363 برای اولین بار به بندر عباس سفر کردم. در مسیر ، در یزد توقف داشتم و در بازگشت از مسیر شیراز به تهران آمدم.
این عکس مربوط به اولین سفر من به هرمزگان است. دقیقا به یاد ندارم که این عکس را در بندر عباس گرفتم و یا اینکه در جزیره قشم عکس گرفته شده است.
در اولین سفرم به جزیره قشم هم سفر داشتم. در این نوشته در مورد تجربه های سفر به بندرعباس می نویسم و در یاداشت های بعدی تجربه های سفر به جزیره قشم و میناب که در سال 1365 سفر داشتم را به اشتراک خواهم گذاشت.
مدت اولین سفر من کوتاه بود. تعدادی طراحی و عکس های بسیاری که بیشتر از قشم هستند موجود است. قبل از این سفر افراد رنگین پوست را فقط در فیلم ها دیده بودم. خیلی برای من جادویی بود.
سفر سال 1363 موجب شد که در سال 1385 مجددا به بندر عباس بروم. در این سفر به جای عکس اسلاید تهیه می کردم. سفر ها زمانیکه در دانشکده هنرهای زیبا تدریس می کردم ادامه داشت. در نوشته های بعدی در مورد آنها خواهم نوشت. در این گزارش بیشتر تجربه های سال 1365 را بازگو می کنم.
تماشای خلیج فارس و شغل صیادان برای من خیلی جذاب یود. تا قبل از رفتن به هرمزگان ، من ماهی های زیادی ندیده بودم. با دنیای زیر آب آشنا می شدم. آدم ها اول زمین ، بعد آسمان و در پایان دریا را می شناسند.
برای همین موجودات دریایی اغلب به موجودات روی زمین تشبیه می شوند. شیر ماهی، شتر ماهی، اسب دریایی، عروس دریایی، و … تماشای صیادانی که از صید برمی گشتند و ماهی های که در بازار ماهی فروشان ارائه می شدند برایم جذاب بود.
در محله نزدیک بازار ماهی فروشان از مردم طراحی می کردم و طراحی خود ، موجب ارتباط اجتماعی می شد و صمیمت ایجاد می کرد.
تا قبل از سفر به هرمزگان من فقط بلد بودم که از افرادی طراحی کنم که پوست سفید داشتند. طراحی از افرادی که پوست تیره داشتند برای من چالش بود. چون متفاوت بودند بیشتر گرایش داشتم که از آنها طراحی کنم.
در آن زمان شبکه اجتماعی وجود نداشت و مفهوم عکاسی با امروز متفاوت بود. طراحی کردن در محیط عمومی جادوگری بود.
اسلاید های زیادی از بازار قدیم ماهی فروشان تهیه کردم. بعد ها این بازار تخریب شد و دریا خوری موجب شد که شهر توسعه پیدا کند. حالا مکان بازار قدیم در زیر جاده ساحلی که توسعه پیدا کرده است پنهان شده است. سکوی بازار قدیم چشمنداز خوبی به یک مسجد و ساحل داشت. من آن مکان را خیلی دوست داشتم. اسلاید های زیادی در ساعات مختلف روز از همان مکان دارم.
ظهر ها ماهی فروشان می خوابیدند. فرصت خوبی برای طراحی کردن بود.
از همان سال ها بین پوشش نسل جوان مذکر و زنان تفاوت وجود داشت. این خود نشان می داد در این جوامع زنان بیشتر باید در چهارچوب سنت زندگی کنند.
بازار بندر عباس را خیلی دوست دارم. هنوز هم هر زمانی که به بندر عباس می روم بیشتر به خاطر بوی تنباکو و سبزی و ادویه آن در بازار سنتی قدم می زنم.
گاهی صبح ها نیز به داخل آب می رفتم و از بالا آمدن آب، زندگی و کار عکاسی می کردم.
انگیره داشتم که مکان های تاریخی را ببینم. در آن زمان معبد هندو های بندر عباس زباله دانی و متروکه بود. برای من این نکته جالب بود که در آن شهر زمانی تساهل مذهبی و جود داشته است. در آن زمان چند سالی از انقلاب گذشته بود و زمان جنگ بود.
تصاویر زیادی دارم. آنچه که در حافظه ام باقی مانده است در آن زمان در خیابان های اطراف بازار قدیم در های چوبی وجود داشت و از آنها نیز عکاسی کردم. طبقه بندی و اسکن کردن اسلاید ها زمان نیاز دارد. هرمزگان آن زمان با گردشگری بیگانه بود. اسناد علمی و طبقه بندی شده کم هستند. این عکس ها ارزشمند هستند. چون با استفاده از آنها می توانیم محلات و الگوهایی گذشته را بازسازی کنیم.
Views: 3