استفاده از متن و عکسهای نادعلیان در سایت های دیگر ممنوع است.
The painting on the faces by Hormuz red soil of for the first time began on the night of January 3, 2007. In the beginning it was body art, but now that artistic action became common and symbolic practice among artists and tourists. The artists and tourists who imitate this practice do not know when and how it started.
اولین روزی که با اعضای انجمن هنرهای تجسمی به جزیره هرمز رفتیم از قلعه پرتقالی ها بازدید کردیم. در آن زمان هیچ اقامتگاه غیر دولتی وجود نداشت. گویا قرار بود شب در قلعه پرتقالی ها بمانیم.
از نزدیک با بخشی از تاریخ جزیره هرمز آشنا شدم.
سوله بزرگ مجاور قلعه پرتقالی ها پر از خاک سرخ بود. این سوله چند سال قبل جمع آوری شد. از زمان تخریب آن در اسناد موزه عکس وجود دارد. در آن زمان شاخص ترین خاک شناخته شده جزیره، خاک سرخ آن بود.
در مسیر ساحل جنوبی کوه های رنگی و معدن خاک سرخ را دیدم و برای تمام روز به آن فکر میکردم. چند سال قبل یکی از راننده ها بنام آقای جنگی به من گفت اولین باری که به هرمز آمدید من با ماشین شهرداری شما را دور جزیره بردم. چند روز قبل برای تکمیل اطلاعات با همراه او تماس گرفتم و همسرشان گفتند حالشان خوب نیست. همان روز از دنیا رفتند. البته یکی از دوستان با ایشان مصاحبه داشته است.
زمانی که غروب شد رنگ کوه ها خیلی عجیب بودند. در آن زمان مرحوم اصغر نیک در قلعه بودند. بواسطه ایشان و چند بومی دیگر متوجه شدم که به دلیل مطالبه بومی های جزیره معدن تعطیل شده است. یک روزنامه به من دادند.
به استناد روزنامه ایران سه شنبه 16 فروردین 1384 – آقای حاج مهدی خزعلی فقط در طول 1 سال (1384) 4هزار و 376 تن و 510 کیلوگرم را از این منطقه صادر کرده است در حالی که از جمعیت 7 هزار نفری جزیره 1500 نفر تحت کمیته امداد هستند.
دیدن انبار خاک سرخ و خواندن آن روزنامه تاثیر گذار بود و داستان غم انگیز صادرات آن را شنیدم.
در همان زمان از دید من خاک سرخ هرمز می توانست در خود جزیره زمینه اشتغال اکثر مردم را فراهم نماید. اما به راحتی و فله ای صادر می شده است. در گزارش آمده بود که کامیونهای حمل این خاک درست از وسط شهر رد می شود و خاکی که از این کامیونها بلند می شود و در سطح شهر پراکنده می شده است. غبار کامیونها در حدی بوده است که درختهای این جزیره قرمز شده بودند. خود قلعه پرتقالی ها هم سرخ رنگ شده بود. پراکندگی بیش از حد آن در سطح شهر امراض و بیماریهای را برای مردم این منطقه در برداشته است.
در آن زمان به دلیل اعتراض مردم هرمز که چرا سهمی از صادرات به آنها داده نمی شود و مسائل زیست محیطی حدود یک سال بود که صدور آن متوقف شده بود.
شب برای بحث و گفتگو به قلعه پرتقالی ها رفتیم. اولین شبی که آنجا بودیم در قلعه پرتقالی ها با استفاده از خاک قرمز بر روی چهره بچه ها و دستها نقاشی کشیدم.
اولین نقاشی خاک من با خاک هرمز بر روی چهره بچه های بندر
از این جهت بدون نگرانی بر روی چهره ها نقاشی کردم که آنجا در اولین سفرم متوجه شدم که این خاک ارزش خوراکی دارد. مردم بومی آن منطقه این خاک را با ساردین و نارنج ماده خوراکی به نام سوراغ درست می کنند و این محلول با ترکیب نان مصرف میشود. بنابراین نمیتوانست آسیبی به پوست بچه ها بزند. همیشه آرزو داشتم که هیچوقت صادر نشود. دوست داشتم که اهمیت آن را بواسطه هنر نشان دهم. در ابتدا انگیزه اصلی من اعتراض به صدور بی رویه این خاک بود که در اختیار بیگانه قرار گرفته بود.
گزارش که در خبرنامه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هرمزگان که در مهر ماه 1386 با عنوان “کارگاه مجسمه شنی و صخره ای” منتشر شده است، اما اولین نمونه های طزاحی با خاک سرخ هرمز بر چهره ها نیز که در چهارچوب این عنوان قرار نمی گیرد نیز در آن منعکس شده است.
بعد ها که در جزیره هرمز زندگی می کردم متوجه شدم که قبل از انقلاب هنرمندی چک تبار بنام جری پولاک در جزیره هرمز زندگی می کرده است. او در ساخت چند بنا برای دیواره ها از ترکیب خاک سرخ استفاده کرده است. البته یکی از کارکرد های صادارت همین است که برای کف پوش ها سیمانی با افرودن خاک سرخ رنگ بستر پیاده رو سرخ فام می شود. آنچه که در اینجا صحبت می شود کار کرد هنری است که به آن هنر بدن و اجرا گفته می شود. در خصوص این موضوع و جری پولاک مفصل مطب می نویسم.
امروزه هزاران گردشگر زمانیکه که به جزیره هرمز می روند کمی خاک سرخ به صورت خود می مالند. پس از چند سال زندگی در جزیره هرمز و تحقیق به کارکرد آئینی خاک در گذشته پی بردم. عملی که حالا منسوخ شده است. در کتاب جزیره هرمز به روایت احمد نادعلیان متن و تصویر در این خصوص منتشر کرده ام. آنچه که گاهی موجب سوء تفاهم می شود تفاوت آئین و عمل هنری است. آنین ها ریشه در اعتقادات و باورها دارند و عملی جمعی است. هنرمند از آثین بهره می برد و کارکرد متفاوتی به آن می دهد. آنچه که بر من در مراحل آغازین تاثیر داشت آئین موجود در خود جزیره نبود. بیشتر سفرهایم به گوشه و کنار دنیا و شناخت تاریخ هنر و خصوصا هنرهای بدوی بود. در نهایت نتیجه آن شخصی سازی و در مراحل بعد علاوه بر نقوش مختلف بیشتر نقوش مار را بر چهره دختران و زنان طراحی کردم. در یادداشت های بعدی معرفی خواهند شد.
در روز سیزدهم زمانی که در طبیعت کار می کردیم اندام چند نفر از شرکت کننده ها به عنوان هنر اجر با خاک سرخ رنگ آمیزی کردم.
احساسانی که تغییر رنگ بدن بوجود می آورد را دوست داشتم. مهم تر از آن زمانی که از وحید زارع خواستم به این شکل در آب با این ترکیب قرار بگیرد.
زدوده شده تدریجی رنگ و سرخ گون شدن رنگ آب جذاب بود. همیشه با عوام وحتی بعضی از هنرمندان نخ چندان آگاه این مشکا وجود دارد که می گویند از قبل هم کارگر معدن سرخ رنگ بوده است. سرخ بودن به عنوان یک کارگر با ایجاد سرخی برای یک مفهوم کاملا متفاوت است.
در گزارش خبرنامه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هرمزگان ذکر شده است که شب در قلعه پرتقالی ها جلسه بررسی آثار صورت گرفت. شخصا همیشه فضای غیر متعارف را بیشتر می پسندیدم. در آن زمان پیش بینی شده بود که شب را در قلعه پرتقالی ها بخوابیم. بعد خانم خنجی زاده که یکی از اعضای شورای شهر وقت بودند به ما مراجعه کردند. به من گفته شد که قلعه جای مناسبی نیست. متوجه شدم که به باور خیلی از بومی ها حد اقل در آن زمان قلعه جای جن هاست. تصمیم گرفته شد که برای خواب در دو خانه مستقر شویم. اولی خانه خانم خنحی زاده بود. در نردیکی پاچال یا همان ماهی فروشان بود و دومی خانه مرحوم اضعر نیک بود. تا آنجا که به یاد دارم خانه دوم کمی جلو تر در کنار حیابان اصلی که ار میدان به طرف اداره ارشاد می رقت بود. البته تربیت بدنی چند اتاق و تخت ساده داشت که در سفر بعدی استفاده کردیم. بعضی از اداره ها ساختمان داشتند. ولی اگر گردشگری تا آن زمان به جزیره می رفت می باید در خانه مردم بومی به عتوان میهمان بخوابد. امر رایج نبود.
در اولین سفر به جزیره هرمز بررسی آثار در قلعه پرتقالی ها انجام شد. بعد ها متوجه شدم که اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی دارای یک سالن هست. در آن سفر من آقای زارعی سرپرست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت جزیره را در هرمز ندیدم.
تشریفات خاصی نبود خیلی ساده بود. مطمئن هستم فقط یک استاد مثل نادعلیان می توانست در آن شرایط هرمز کار کنند. شرکت کننده ها راحت بودند. حد اقل در سفر اول و دوم هیچ چیز مشخص نبود. کجا می خوابیم و چه خواهیم خورد؟ اگر چه امروزه سبک کمپ کردن ممکن است جذاب باشد و سبک سفر برای بعضی از افراد با توانایی مالی بالا انتخاب می شود.
زمانیکه شرکت کننده ها می خوابیدند من تاره شروع می کردم که ببینم چگونه می توانم عکس برای خیرگزاری ها ویرایش کنم. صبخ خیلی زود هم بیدار می شدم و برای خبرگزاری ها گزارش می نوشتم. یک بار صبح زود یکی از شرکت کننده ها بنام ایمان کیخا این موضوع را به من یادآور شد. سئوال این بود که این توان از کجا می آید؟
ادامه دارد
Views: 2