در سالهای اول که به جزیره هرمز سفر میکردم، بسیاری از رویدادها که ترکیبی از هنر اجرا، نمایش، صدا و نقاشی بود را طراحی و از هنرمندان شرکت کننده و یا حتی افراد غیر هنرمند می خواستم که برای اجرای این اثر مشارکت داشته باشند.
عکس ها از راحله زمردی نیا
سفر با دانشجویان هنر به جزیره هرمز در بهمن ماه 85 برای برگزاری جشنواره هنر محیطی
یکی از این رویداد های جذاب مجموعه کاری بود که در بهمن ماه سال ۱۳۸۵ زمانیکه به همراه دانشجویان و هنرجویان کارگاه هنر جدید به جزیره هرمز رفتیم. این رویداد در کلیسای قلعه پرتغالی ها برگزار شد.
در بخشی از رویداد تاثیر مراسم زار دیده می شد. در دوران دانشجویی زمانی که به جزیره قشم سفر میکردم پدر زار ساکن در قشم را دیده بودم. شناخت قبلی من و گرایش به آئین ها انگیزه ای من بود که چنین رویدادی شکل بگیرد.
بخش دوم سفر های احمد نادعلیان به جزیره قشم از سال 1363 تا 1366: فرهنگ،تاریخ، آئین ها و سنت ها
به دلیل بارش باران و مجاورت انبار خاک سرخ در کنار قلعه پرتغالی ها آب سرخ رنگ به داخل کلیسا سرازیر شده بود و رنگ آب باران جمع شده در کف کلیسا سرخ رنگ بود.
حسن دریاپیمای هرمزی بهلول و عاقل جزیره هرمز- روایتی از احمد نادعلیان
برای رویداد از میزبانان خواستم که یک بز سفید را به قلعه پرتغالی ها بیاورند. تا آنجایی که به یاد دارم حسن دریاپیما از خانه اش بز سفیدی آورد. علی رغم این که چندان توانایی نداشتم راه بروم با خاک سرخ قسمت هایی از سر و بدن بز سفید را با خاک سرخ نقاشی کردم.
هدف از این رویداد بازآفرینی خود مراسم زار به شکلی که هست نبود بلکه یک برداشت آزاد و یک آفرینش هنری بود که در آن هنر اجرا و هنر صدا نیز استفاده شود. بنابراین عناصر ترکیبی در موسیقی و مثل استفاده از کاسه های تبتی، صدا های انتزاعی و گاهی استفاده از ضرباهنگ و نواهای بومی می توانست مورد استفاده قرار بگیرد.
شاید بتوان گفت همانند یک کارگردان وضعیتها و شرایط را عمدتاً پیشبینی میکردم و گاهی افراد حاضر مشارکت و احساس می کردند که آزادی عمل دارند. بعد از نواختن موسیقی پیش بینی کرده بودم که یک کاسه ای که در آن محلول سرخ رنگ همانند خون وجود داشت (خاک سرخ و آب) روی سر و گردن این بز ریخته شود.
شاید بتوان گفت همانند یک کارگردان وضعیتها و شرایط را عمدتاً پیشبینی میکردم و گاهی به افراد حاضر اجازه مشارکت و آزادی عمل میدادم. بعد از نواختن موسیقی پیش بینی کرده بودم که یک کاسه ای که در آن محلول سرخ رنگ همانند خون وجود داشت (خاک سرخ و آب) روی سر و گردن این بز ریخته شود.
شاید آن زمان از نگاه جامعه محلی هرمز این صدا ها خیلی بی معنی بودند. اما اجری این آثار و انتشار آن در سایتم بعد ها خیلی از هنرمندان را به جزیره کشانید. امروزه سرخ کردن بدن با خاک سرخ یک عمل تکراری شده است.
با رشد عقلانی جوامع آئین ها محکوم به فراموشی هستند. تنها راه بهره بردن از آنها این است که به عنوان کالای فرهنگی به گردشگر ارائه شوند. کالا به دو صورت می تواند ارائه شود. یک به همان صورتی که بوده است. در این صورت ما نگاهی موزه ای به آئین داریم. نوع دوم اقتباس آزاد هنرمندان معاصر است. آشنایی یک هنرمند امریکایی با این نوع اجرا موجب شده که سه بار به جزیره بیاید. خانم الین در دو سفر آخر هر بار یک ماه در جزیره هرمز زندگی کرد.
خانم الین در دو سفر آخر هر بار یک ماه ماند. در تمام مدت برای سفارش غذا، جابجایی، سفارش هنر بومی برگزاری همراهی راهنما بیش از دو هزار دلار هزینه شد. با نرخ امروز (سال 1400) می توان گفت شصت میلیون تومان هزینه شد. اسناد آن در آرشیو موزه موجود است.
احمد نادعلیان: اقتصادِ هنر و آئین به نفع جامعه محلی جزیره هرمز
در بسیاری از برنامههای فرهنگی در استانهای مختلف من همواره تلاش میکنم که با فرهنگ غذایی منطقه آشنا شوم و چنانچه هنرمندان میهمانی را به خود همراه داشته، علاوه بر موسیقی و هنر منطقه سعی می کردم که آنها را با فرهنگ غذایی منطقه آشنا کنم.
پس از رویداد داخل کلیسای پرتغالی ها در برج فرماندهی قلعه پرتغالیها پیشنهاد داده بودم که با نان محلی و چاشنی سوراغ که در آن خاک سرخ استفاده می شود از هنرمندان پذیرایی شود. اگر چه تعدادی از هنرمندانی که همراه من بودند نه در سفر اول و نه در سفرهای بعدی با غذای دریایی میانه خوبی نداشتند و این نوع غذاها را نمی پسندیدند. بزرگترین هنر من طبقه بندی اسناد است. آنهایی که حرف می زنند هیچ کار درستی انجام نداده اند.
ادامه دارد
Views: 0